Get Mystery Box with random crypto!

چند سال پیش توی فرودگاه امام قبل رفتن سمت گیت، داشتم کیک و چای | کانال خبری | آقای خبر

چند سال پیش توی فرودگاه امام قبل رفتن سمت گیت، داشتم کیک و چای میخوردم و پادکست گوش میدادم

یهو یکی از نیروهای خدماتی اومد پیشم و گفت: سلام. آقا شما میرید دبی؟
گفتم: بله. چطور؟
گفت: برمیگردید یا میرید برای همیشه؟
گقتم: نه میرم و میام. چطور؟
گفت: میبخشی کی برمیگردید دوباره؟
گفتم: دوست عزیز چرا میپرسی؟
گفت: یه پسر دارم توی مدرسه یکی از دوستاش براش تعریف کرده داییش میره خارج و براش خوراکی های خارجی میاره. میشه اگر شما رفتی برای من یه همبرگر از این خارجیا بیاری؟ بهش میگن مک دنلد! پولش هم میدم الان بهت.
گفتم: مک دونالد هست نه مک دنلد! باشه ولی قولی نمیدم. ماه اینده ممکنه برگردم. شماره ات رو بده باهات تماس بگیرم.
شماره‌اش رو داد. منم پرواز کردم دبی
حدود ۵ ماه بعد برگشتم سری بزنم، از لانج ترمینال DXB قبل گیت، یه مک دونالد و مخلفات گرفتم توی پک و بردم داخل که برسونم دستش.
بعد رسیدن ایران و بعد پاس چک، بهش زنگ زدم، خاموشه. بارها باهاش تماس گرفتم و خاموش بود
از اطلاعات پرسیدم رفتم دفتر خدمات و گفتم فلانی شماره و اسمش اینه، یه بسته هدیه براش دارم
همکارش گفت: خدا رحمتش کنه. یه ماه پیش تصادف کرد فوت شد.
خشکم زد! بهشون دادم بسته مک رو گفتم شما میشناسیدش؟ گفت آره خونه شون سمت رباط کریمه، نزدیک ما. گفتم اینو به دست بچه اش برسونید و بگید: هدیه بابات بودداز خارج رسید.

کاش میتونستم و جرات اش رو داشتم خودم میبردم بهشون میدادم. نمیدونم رسید یا نرسید، ولی غصه‌ اونا رو برخی اوقات میخورم

یخ‌در‌جهنم

@sirnews2