Get Mystery Box with random crypto!

جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه

لوگوی کانال تلگرام sociology_economic_development — جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه ج
لوگوی کانال تلگرام sociology_economic_development — جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
آدرس کانال: @sociology_economic_development
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 675
توضیحات از کانال

امیر رزاقی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
ارتباط با ادمین mir.R@zzaghi@

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-28 18:54:51 اكثريت عظيم روشنفكرانى كه مى‌شناسم در جست‌وجوى چيزى نيستند و هيچ كارى نمى‌كنند و به درد كارى نمى‌خورند. همه‌شان بد تحصيل كرده‌اند، به طور جدى مطالعه نمى‌كنند، درباره‌ى علوم فقط پر حرفى مى‌كنند، از هنر هم كم سر در مى‌آورند. همه‌شان خودشان را مى‌گيرند و با قيافه‌ى جدى، گنده‌گويى و فلسفه‌بافى مى‌كنند؛ حال آن كه پيش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهل نفرى در يك اتاق نامناسب مى‌خوابند، توى ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكى اخلاقى مى‌لولند …پر واضح است كه همه‌ى حرف‌هاى قشنگ‌مان فقط براى آن است كه سر خودمان و ديگران شيره بماليم !


# برگرفته از داستان #باغ_آلبالو
#آنتوان_چخوف

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
107 views15:54
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 18:51:36 #مفاهیم_جامعه‌شناسان:

۱_ #آگوست_کنت: فیزیک اجتماعی، جامعه‌شناسی، پویایی‌شناسی، ایستایی‌شناسی، پوزیتیویسم، این‌همانی علوم .

۲_ #هربرت_اسپنسر: ارگانیسم‌گرایی (اندام‌واره‌گی)، سوپرارگانیسم(والا اندام‌واره)، تحول‌گرایی(تکامل‌گرایی).

۳_ #امیل_دورکیم: واقعیت اجتماعی، وجدان جمعی، همبستگی مکانیکی، همبستگی ارگانیکی، آنومی(بی‌هنجاری)، جامعه‌گرایی.

۴_ #رابرت_مرتون: کارکرد آشکار، کارکرد پنهان، تئوری برد متوسط، گسست بین اهداف نهادی و وسایل.

۵_ #تالکوت_پارسونز: مدل آجیل(AGIL)کنش ارادی، تفکیک کارکردی.

۶_ #جفری_الکساندر: کارکردگرایی جدید، الگوی تلفیقی، نظریه چندبعدی، جامعه‌شناسی فرهنگی و جامعه مدنی.

۷_ #کارل_مارکس: جبر تاریخی، تضاد طبقاتی، آگاهی طبقاتی، دوران‌های پنجگانه، آگاهی راستین و کاذب، طبقه پرولتاریا، طبقه بورژوا، تضادگرایی.

۸_ #ماکس_وبر: انواع کنش، تیپ ایده‌ال، افسون‌زدایی، اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری، بوروکراسی(دیوانسالاری).

۹_ #جرج_هومنز: قضایای هومنز، نظریه مبادله، رفتارگرایی.

۱۰_ #جرج_هربرت_مید: کنش متقابل نمادین، نشانه، نماد، بازی نقش، نقش‌گیری، خود، من فاعلی، من مفعولی، دیگران مهم (دیگران عمومیت‌یافته).

۱۱_ #ادموند_هوسرل: پدیدارشناسی، بود، نمود، واقعیت خنثی، اپوخه، تحلیل نیتی، تقلیل پدیدارشناختی.

۱۲_ #آلفرد_شوتس: جهان‌های اجتماعی، جامعه‌شناسی خرد، نظام‌های ارزشی.

۱۳_ #آروین_گافمن: روش‌شناسی مردمی(مردم روش)، نظریه نمایشنامه‌ای، نقض موقعیت، داغ ننگ.

۱۴_ #جُرج_زیمل: سنخ‌شناسی، غریبه، فلسفه پول، کلان‌شهر و حیات ذهنی.

۱۵_ #تورستین_وبلن: طبقه تن‌آسا، مصرف فرهنگی، مصرف تظاهرآمیز.

۱۶_ #ویلفردو_پاره‌تو: کنش منطقی و غیرمنطقی، ته‌نشست‌ها، مشتقات، گردش نخبگان.

۱۷_ #رالف_دارندورف: توزیع دوگانه اقتدار، گروه ذینفع، شبه‌گروه، تضاد.

۱۸_ #هربرت_مارکوزه: انسان تک‌ساحتی، نئومارکسیسم، نظریه انتقادی.

۱۹_ #لویی_آلتوسر: بازتولید شرایط تولید، نظریه مارکسیستی دولت، ایدئولوژی، گسست معرفت‌شناسی، دستگاه‌های دولتی.

۲۰_ #آنتونیو_گرامشی: هژمونی، روشنفکر ارگانیک، فن‌سالاری.

۲۱_ #یورگن_هابرماس: حوزه عمومی، نظریه کنش ارتباطی، بازسازی، زیست جهان.

۲۲_ #سی_رایت_میلز: طبقه جدید، یقه‌سفیدها، هراس پایگاهی.

۲۳_ #میشل_فوکو: گفتمان، تبارشناسی، دانش و قدرت.

۲۴_ #نوربرت_الیاس: درباره تمدن، جامعه درباریان، آرایش‌های اجتماعی، تکوین اجتماعی.

۲۵_ #آنتونی_گیدنز: دیدگاه تلفیقی، ساخت‌یابی(ساختاریابی)، نقد دوآلیسم، قواعد و منابع.

۲۶_ #مارگارت_آرچر: جهت‌گیری فرهنگی، پویایی نظام فرهنگی، مشروط‌سازی فرهنگی، تناقضات فرهنگی، تکمیل فرهنگی، مکالمه درونی.

۲۷_ #پیر_بوردیو: میدان، عادت‌واره، ذائقه، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین، خشونت نمادین، نازعه برای تصاحب سرمایه.

۲۸_ #جرج_ریتزر: پارادایم‌های سه‌گانه، متاتئوری(فرانظریه)، جامعه‌شناسی ترکیبی، مک‌دونالدی شدن، جهانی شدن، مصرف‌گرایی.

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
104 viewsedited  15:51
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 18:38:48 #سندروم_آتیلا: شتردزدان و تخم‌مرغ‌دزدان

#محمد_فاضلی

خلاصه داستان
آتیلا آدم کم‌سواد، ناتوان و درمانده یه لا قبایی بود که در رومانی کمونیستی و فقیر دوران چائوشسکو با بدبختی از مرز غیرقانونی و گذشت و به امید زندگی بهتر راهی مجارستان شد. آتیلا دروازه‌بان درجه چندم هاکی هم بود، اونقدر درجه چند که باشگاهش در مجارستان فقط ی جای خواب تو ورزشگاه بهش داده بود بدون دستمزد، اما خب بدن ورزیده‌ای داشت.
آتیلا در زمان فروپاشی کمونیسم و شیر تو شیر شدن اوضاع مملکت که مقامات رژیم سابق و رژیم بعد از فروپاشی هر کدام به نحوی داشتن فساد و اختلاس و دزدی می‌کردند، استعداد خاص خودش را کشف می‌کند: استفاده از قابلیت و توانمندی بدنی برای دزدی از بانک‌ها، دفاتر پست و هر جایی که در آن پول نقد وجود داشت. آتیلا اندروش به این ترتیب راه دزدی از این مراکز را پیش می‌گیرد. آتیلا بعد از چند دزدی به مجرم سریالی سرقت بانک‌ها، بیمه‌ها، دفاتر پست و ... تبدیل می‌شود.

نکته جامعه‌شناختی جالب داستان آتیلا آمبروش (Attila Ambrus) این است که وقتی پلیس مجارستان در مقطعی تصویری بازسازی‌شده از او را منتشر می‌کند تا مردم هر اطلاعی درباره او را به پلیس منتقل کنند، با بازخورد منفی مردم مواجه می‌شود. روایتی در بین مردم شکل گرفته بود مبنی بر این‌که شاید این دزد ناشناخته، رابین‌هودی عمل می‌کند و پول‌ها را بین فقرا تقسیم می‌کند. گروه‌هایی از مردم می‌گفتند باز هم دم این دزد گرم که مردانه می‌دزدد، مقامات که خیلی شیک و مجلسی اختلاس می‌کنند. خلاصه، پلیس نتوانست از حمایت مردمی برای مقابله با آتیلا اندروش برخوردار شود. آتیلا اندروش حتی به گونه‌ای قهرمان مردمی هم می‌شود.

داستان آتیلا آمبروش یکی از جذاب‌ترین داستان‌های واقعی است که در «پادکست کانال بی» (Channel B Podcast) (اپیزودهای 69 تا 72) منتشر شده و شنیدنی است؛ اما این داستان واقعی غیر از جذابیت داستانی، نتیجه جامعه‌شناختی مهمی دارد.

نتیجه جامعه‌شناختی داستان آتیلا آمبروش را با عبارت سندروم آتیلا می‌توان نشان داد. سندروم آتیلا وضعیتی است که جامعه‌ای بر اثر شدت گرفتن «ادراک فساد» یا «مشاهده فساد» رهبران سیاسی، مقامات دولتی و کارگزاران حکومت، به ستایش دزدی و فساد شهروندان عادی روی می‌آورند. شاید این ستایش را آشکارا بیان نکنند، اما پیش خود می‌گویند «مقامات که با ناجوانمردی، در مقیاس کلان، از جیب میلیون‌ها نفر، در پناه حمایت قانونی و بدون پاسخ‌گویی دزدی می‌کنند؛ پس من چرا باید از برداشتن سهم‌ام از منابع کشور خجالت بکشم؟»

سندروم آتیلا می‌تواند به نقطه‌ای برسد که دزدان خرده‌پا مثل آتیلا را تقدیس و ستایش کند، و حتی افسانه‌هایی حول خیرخواهی و شجاعت آن‌ها بسازد. دستگیری آتیلا معلوم کرد که همه پول‌های دزدی را برای قمار و مشروب‌ مصرف می‌کرده و هیچ کنش رابین‌هودی هم نداشته است، اما افسانه‌های رابین‌هودی حول او شکل گرفته بود.

جامعه وقتی دچار سندروم آتیلا می‌شود که بر اثر شدت مشاهده کردار ناشایست حاکمان، هر فردی شروع می‌کند توانایی ذهنی تبدیل شدن به یک آتیلا را در خود تقویت کند. سندروم آتیلا نقطه آغاز و البته بخشی از فرایند فروپاشی اخلاقی، کارآمدی و همه‌گیر شدن فساد است؛ لحظه‌ای است که اخلاق انسجام‌بخش رو به نابودی می‌رود.

سندروم آتیلا نقطه بی‌بازگشت نیست اما بازگشتن از آن هم دشوار است. سندروم آتیلا بیان معکوسی از یک ضرب‌المثل هم هست. گفته‌اند «تخم‌مرغ دزد شتر دزد می‌شود.» روایت جامعه‌شناختی‌تر این است: «شتردزدها مردم را تخم‌مرغ دزد می‌کنند.» وقتی شتردزدی پدیده رایج قدرتمندان شود، آن‌چه به ذهن شهروند درمانده‌ای در سطح آتیلا می‌رسد، تخم‌مرغ دزدی است. خودش و بقیه نیز تار و پود ذهنی توجیه آن‌را فراهم خواهند کرد.

سندروم آتیلا صورتی از زمینه‌سازی شتردزدی فرادستان برای تخم‌مرغ‌دزدی فرودستان است.

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
74 viewsedited  15:38
باز کردن / نظر دهید
2022-07-28 18:32:19 #وقتی_هر_چهار_چرخ #توسعه_پنچر_است!

#حسین_عباسی / اقتصاددان و استاد دانشگاه مریلند

دنی رادریک،‌ اقتصاددان و استاد دانشگاه هاروارد، به‌طور خلاصه چهار اصل را در حوزه اقتصاد توسعه برمی‌شمارد که برای دستیابی به توسعه لازمند:
«ثبات اقتصاد کلان»
«حقوق مالکیت و نفوذ قرارداد»
«روابط بین‌الملل»
و «اعتماد عمومی به نهادها» این چهار اصل هستند هر کدام را کمی بیشتر توضیح می دهیم.

برای بهبود شرایط وجود ثبات نسبی در اقتصاد کلان ضروری است. در اقتصاد ایران مهم‌ترین مشکل در همین حوزه است، یعنی تورم که ناشی از کسری بودجه دولت است. دولت کسری بودجه‌اش را از طریق چاپ پول تامین کرده و می‌کند. هر زمان که شرایط برای صادرات نفت مهیا و قیمت آن در بازارهای جهانی بالا بوده، چاپ پول برای تامین کسری کمتر و تورم هم حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد در نوسان بود. این تعادل بد برای نزدیک به نیم‌قرن از اوایل دهه ۵۰ تا همین چند سال اخیر شکل گرفته و پابرجا بود. وقتی تحریم‌ها شدت گرفت و درآمدهای نفتی از این معادله حذف شد، چاپ پول بالا رفت و تورم را هم به حوزه بالای ۴۰ درصد کشاند.

ترجمه ساده مساله حقوق مالکیت و نفوذ قرارداد این است که اگر دولت از فعال اقتصادی انتظاری دارد و برای کسب‌وکارها تعیین تکلیف می‌کند، باید توجیهی از جایی غیر از دولت برای صاحب کسب‌وکار وجود داشته باشد که مثلاً نظام مجوزدهی، استانداردگذاری و سایر مداخلات ریز و درشت دولت را بپذیرد. در عین وجود این توجیه، باید حق شکایت برای او محفوظ باشد. ببینید دولت چه حقی دارد که یک روز صادرات مرغ و تخم‌مرغ را ممنوع و یک روز آزاد کند؟ اگر مصرف‌کننده از افزایش قیمت در بازار داخلی ناراحت است، حقی برای دولت ایجاد نمی‌شود که در کار تولیدکننده مداخله کند. تولیدکننده با طرف خارجی قرارداد بسته و موظف به ایفای تعهداتش در برابر اوست و دولت نمی‌تواند با ایجاد ممنوعیت صادرات به دلیل تنظیم بازار داخل، تولیدکننده و صادرکننده را از حق خودشان محروم کند. این مصداق بی‌توجهی و به رسمیت نشناختن حق مالکیت و نفوذ قرارداد است.

هیچ اقتصادی بدون ارتباط تجاری با دنیا نمی‌تواند در دنیای امروز توسعه پیدا کند. در چند ماه گذشته و با روی کار آمدن دولت بایدن، از سختی تحریم‌ها اندکی کاسته شده و همین موجب رشد تجارت خارجی، بهبود فروش نفت و رشد اقتصاد شده. همین رخداد خود حجتی است بر اینکه ماندگاری این تحریم‌ها طی سال‌های گذشته تا امروز شرایط اقتصاد را سخت کرده و شواهد آن هم مشخص است. حتی اگر بهترین سیاست‌های اقتصادی در داخل کشور پیاده شود اما روابط خارجی بد باشد و تحریم پابرجا بماند، باز هم اقتصاد از توسعه باز می‌ماند. روابط خارجی صرفاً فروش کالا به خارج یا وارد کردن کالا از خارج نیست؛ مهم‌تر از آن مساله «یادگیری» است که طی این بده‌بستان‌ها حاصل می‌شود و تقریباً یک دهه است که در اقتصاد ایران اندک بوده و به سمت صفر میل کرده است. یعنی در یک بازه ۱۰ساله رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر بوده اما ترکیه تولیدش دو برابر و چین ۲.۵ برابر شده است.

اصل چهارم مربوط به چفت‌وبست اجتماعی و سیاسی و مجموعه مبهمی از عواملی مانند اعتماد، اطمینان، خوش‌بینی به حاکمیت، امید به بهبود شرایط در آینده و... است. وقتی میزان نومیدی مردم از آینده بالا برود، رفتار آنها تغییر می‌کند. این ناامیدی را با تبلیغات تلویزیونی و شعاردرمانی و سخنرانی نمی‌توان درمان کرد. اگر مردم احساس بی‌پناهی در برابر نهادهای حاکم داشته باشند، انتظاری به بهبود نخواهند داشت. در این شرایط باید سیستم تامین اجتماعی فعال‌تر شود، امنیت جانی و مالی و روانی مردم تامین شود و پوشش گسترده‌تری داده شود. خارج کردن مردم از شرایط بی‌اعتمادی و نومیدی و اقناع آنها به اینکه اقتصاد در مسیر درستی قرار گرفته، کاری است که دولت باید انجام دهد. نظام حکمرانی کشور باید اقدامات خود را در راستایی قرار دهد که ریسک زندگی مردم کمتر و کمتر شود (مقاله دکتر حسین عباسی منتشر شده در تجارت فردا)

تجویز راهبردی
اگر در جستجوی پیشرفت و عدالت باید حواسمان به هر چهار چرخ توسعه باشد.باید
پیش بینی پذیری را به اقتصاد و اجتماع برگردانیم با بودن در شرایط حساس کنونی به توسعه نمی رسیم
فعالان اقتصادی (از صادرکننده محصولات پتروشیمی یا خانمی که بوتیک شال و روسری دارد) باید مطمئن باشد که منافع فعالیت اقتصادی اش محترم است و به او می رسد.
به جای گفتار درمانی برویم به سمت واقعیت درمانی. با گفتار نمی شود مشکل امید را برطرف کرد، مردم بر اساس واقعیت ها قضاوت می کنند نه گفتارها و سخنرانی ها و وعده های تکراری ما

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_developmeny
108 viewsedited  15:32
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 14:50:28 #بازگشایی_مفهوم_توسعه

تحولات در دنیای امروز به‌قدری سریع شده که همیشه احساس می‌کنیم از بخشی از تحولات عقب مانده‌ایم. به‌روز‌بودن برای‌مان مهم است چون اگر بخواهیم برای آینده برنامه‌ریزی کنیم، دستِ‌کم باید تحولات امروز را درک کرده باشیم و تاریخ را نیز فراموش نکنیم.

همیشه این سؤال ذهن را مشغول می‌کند که دنیا با این سرعت به کجا می‌رود و چه هدفی در سر دارد که چنین سریع و شتابان برای وصالش حرکت می‌کند. چه شوقی در قدم‌های دنیای مدرن می‌تواند چنین انرژی بزرگی ایجاد کند، که این جثه عظیم را با این سرعت به‌حرکت درآورد. واقعیت این است که هرچه در لابه‌لای فلسفه و اقتصاد و سیاست بگردیم، هدفی پیدا نمی‌کنیم.

اعتیاد جهان به حرکت و تحول است که روز‌به‌روز شدیدتر می‌شود، به‌طوری‌که دوست دارد همه‌چیز را بهتر کند و اجازه ندهد هیچ‌چیز دیگری بدتر شود! شوق دنیا به خودِ تحول و تسلط‌یافتن بر پدیده‌هاست. مقصدی در کار نیست. دنیای جدید اسم این شوق را توسعه گذاشته است.

ما هم در میان این تحولات توسعه دنیای مدرن‌ قرار گرفته‌ایم و چند سالیست که فهم عمومی «هویت و عزت» خود را در جایگاه جهانی ما از توسعه دنبال می‌کند. اما ابهام توسعه ایران همه را در این مسیر سردرگم کرده است.

ابهام توسعه شامل دو بخش اصلی ابهام از «وضعیت موجود» و ابهام از «مسیر آینده» است، که بخش دوم آن طبیعی و به احتمالات وابسته است. اما ابهام «وضع موجود» توجیه پذیر نیست و سردرگمی فضای موجود، انرژی سیستم را تخلیه می‌کند. مضاف بر اینکه فرصتی برای ایستادن و لذت بردن در «ابهام یا توهم» نیست و تحولات دنیای مدرن به قدری سریع است که خیلی زود، دیر می‌شود.

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
140 views11:50
باز کردن / نظر دهید
2022-07-15 15:14:40
در مورد کتاب سیمون دوبووار با نام جنس دوم
کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
195 views12:14
باز کردن / نظر دهید
2022-07-14 21:25:24
#مصاحبه با #پی_یر_بوردیو در مورد کتابش با عنوان #انسان_دانشگاهی

#جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
441 viewsedited  18:25
باز کردن / نظر دهید
2022-07-14 20:55:30 #تقدم_دو_گانه‌ی #توسعه‌ی_سیاسی و #فرهنگی

#حسن_محدثی‌ی_گیلوایی


دست‌گیری‌های اخیر بار دیگر برای من یادآور و تذکر دهنده‌ی مساله‌ی اصلی‌ی ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۱۳۵۷ و تا هم‌اکنون است: مساله‌ی مهار قدرت سیاسی و از بین بردن انسداد سیاسی و بدل کردن حاکمان جامعه به خادمان جامعه.

از سال ۱۲۸۴ که جنبش مشروطه آغاز شد، دو انقلاب در ایران رخ داده است و انبوهی خیزش اجتماعی، اما هنوز نتوانستیم قدرت سیاسی را مهار بکنیم و انسداد سیاسی را از بین ببریم.

هر بار انسداد سیاسی در ایران بازتولید شده است؛ گاهی تحت لوای نهاد سلطنت و گاهی تحت لوای دین.

تا زمانی که ایرانیان نتوانند این مشکل را حل بکنند، مشکل اصلی‌ یا مشکل مادر ایران سر جای خود خواهد ماند و تمام مشکلات مهم دیگر پا بر جا خواهند ماند زیرا همه‌گی وابسته به این مشکل مادر اند.

در نتیجه دایماً خیزش‌های اجتماعی خواهیم داشت و دایماً این تقابل‌ها ادامه خواهد یافت.

در این فرآیند، اما یک نقطه‌ی روشن وجود دارد و آن دگرشد نهادی‌ی چندجانبه است. دگرشد نهادی‌ی چندجانبه به استقلال تدریجی‌ی نهادها در ایران و رها شدن تدریجی‌ی ان‌ها از زیر یوغ دو نهاد سیاست و دین اشاره دارد.

برای حل این مشکل اساسی و مادر نیازمند دو نوع توسعه به صورت هم‌رمان هستیم:

۱. توسعه‌ی سیاسی که به تحول در درون قلمروی سیاسی و پیدایش جامعه‌ی مدنی‌ی نیرومند و پدید آوردن ساختارهای دموکراتیک واجد پایه‌ی اجتماعی‌ی تضمین‌کننده ناظر است،

۲. توسعه‌ی فرهنگی که به پیدایش فرهنگ مسوولیت‌پذیری‌ی مدنی و تشکل‌یابی‌ی مدنی و تربیت انسانی ناظر است که قرار است محمل توسعه باشد و حامل نوآوری‌های توسعه‌ای گردد.

از نظر من این دو نوع توسعه لازم و ملزوم هم‌اند و می‌بایست هم‌زمان پیش بروند و هم‌دیگر را تقویت کنند. من این دو نوع توسعه را مقدم بر توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی می‌دانم.

امیدوار ام سه هنرمند گرامی (آقایان پناهی، رسول‌اف، و آل احمد) و کنش‌گر سیاسی‌ی فعال دکتر مصطفی تاج‌زاده، و نیز خانم شیربیشه مادر دردمند هر چه زودتر آزاد شوند و این شیوه‌ی نامطلوب مواجهه با مخالفان و منتقدان از سوی صاحبان قدرت به‌کلی از جامعه و فرهنگ سیاسی‌ی ما برچیده شود!

بارها گفته ام به‌ترین معیار برای داوری در باره‌ی حکومت‌ها ارزیابی‌ی نوع برخورد آن‌ها با مخالفان است.

کسانی که زمانی از اسطوره‌ی علی سخن می‌گفتند و طرز برخورد او را با مخالفان‌اش تبلیغ می‌کرده اند، اکنون چرا گفته‌ها و سخنان و تبلیغات دینی‌ی خود را فراموش کرده اند؟

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
138 views17:55
باز کردن / نظر دهید
2022-07-12 10:08:40 #تله‌های_اجتماعی ۱

#علی_طایفی

تله‌های اجتماعی کدامند؟ از نظر جان پلات، تله اجتماعی تضاد منافع یا انگیزه انحرافی است که در آن افراد یا گروهی از افراد برای به دست آوردن منافع فردی کوتاه مدت اقدام می کنند امری که در دراز مدت منجر به زیان کل گروه می‌شود. از این منظر تله های اجتماعی را می‌توان به تله های فردی تا اجتماعی طبقه بندی کرد.

تله‌های اجتماعی اما، موقعیت‌هایی‌اند که جماعت بزرگی با پیامدهای منفی طولانی‌مدت ناشی از تعقیب منافع شخصی و درک نادرست از موقعیت، در آن گرفتار می‌آیند. چنین تله‌هایی نشان دهنده از جمله بسیاری از مسائل زیست محیطی جاری در سراسر جهان، به ویژه تغییرات آب و هوایی است. همچنین درگیری در تله‌های‌ دمکراسی‌های‌فریبنده در تحقق حقوق شهروندی در ساختارهای غیردمکراتیک از دیگر ساحت‌های چنین تله‌هایی است که اغلب در نظام‌های شبه‌دمکراتیک بوقوع می‌پیوندند.

این فریبندگی کوتاه‌مدت و کوته‌نظرانه به‌عنوان ویژگی‌های برجسته تله‌های‌اجتماعی را می‌توان به گونه دیگری نیز عینیت بخشید خواه در‌تله‌های رسانه‌ای، خواه تله‌های قبیلگی، قومیتی، جنسیتی، جنسی، دینی، باورهای سیاسی، و ژنتیکی یا به تعبیر عامیانه نژادی. برخی از این تله‌های‌اجتماعی را می‌توان چنین برشمرد و سنجشگری کرد.

تله زمان. زمان نخستین بستری است که انسان در‌چرخه حیات خود در آن اسیر می‌شود. زمانمند بودن انسان و پدیده‌های انسان‌ساخت در ساختارهای اجتماعی در بستر زمان پدید آمده، رشد کرده و تغییر هویت و ماهیت می‌دهند. مردمانی که در دوره زمانی مشخص تاریخی در تله‌های زمانی و در یک موقعیت اجتماعی در می‌غلتند و مبتنی بر ارزش‌ها و هنجارهای عصری زندگی کرده و بر حیات خود و دیگران اثر می‌گذارند دستخوش فریبی فراگیر، سودخواهانه و کوتاه‌مدت می‌شوند.

انسان درگیر در تله‌های زمانی گاه چنان بر اندیشه و آرای خود پای تاکید می‌نهد و منافع جمعی و اجتماعی را قربانی منافع فردی یا گروهی کوتاه‌مدت و در زمان می‌کند که با رویکردی تاریخی می‌توان به پلشتی، بیهودگی و بی‌بنیان بودن آن پی‌برد. مروری بر کنشگری‌ها و رفتارهای گذشتگان خواه در قشر نخبگان قدرت، خواه در بین ملت و قومیتی خاص نشان می‌دهد چگونه محیط اجتماعی، زندگی انسان‌ها و حتی محیط زیست طبیعی، قربانی اهداف عصری و دوره زمانی خاص اسیران این تله‌های زمانی شده است.

تله مکان. مکان نیز از زمره دومین پهنه‌های تله‌ فریب آدمی در پهنه اجتماعی‌ است. انسان‌های بسیاری در تاریخ اسیر مکان‌های نامناسب و نابرابر بوده و هستند. انسانی که در جغرافیای خشونت، تولد و رشد می‌کند طبعا خشونت به یکی از ارکان رفتاری او تبدیل شده و منشا تباهی‌های بیشمار می‌شود. ملت و مردمانی که در جغرافیایی دینی توام با اوهام و خرافات بدنیا آمده و زندگی می‌گذرانند بمراتب بیش از کسانی دیگر درگیر و اسیر سلول‌های فکری خود در عصر و دوره زمانی حیات خویش‌ می‌شوند تا کسانی که در فضایی غیردینی و سکولار بسر می‌برند.

در تله‌های‌مکانی افراد چنان از خود بیگانه شده و اسیر اندیشه و ارز‌شهای جغرافیای زیست خود می‌کردند که به مطلق‌انگاری باورهای خود روی‌آورده و درصدد تحمیل آرای مطلق و مقدس خود به دیگران برمی‌آیند. بروز جنگ‌ها، نزاع‌های قومیتی، تبعیض‌های جنسیتی و قومیتی و خشونت‌های دینی محصولی از همین تله‌های مکانی است. چه بسا اگر یک داعشی یا افراطی سیک‌باور یا کاتولیک تندرو در‌جغرافیای دیگری دنیا آمده و رشد می‌کرد به توتم با باورهای ذهنی دیگری روی می‌آورد و دستخوش فریب در مطلق انگاری باورهای جغرافیایی خود نمی‌شد.

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
130 viewsedited  07:08
باز کردن / نظر دهید
2022-07-11 21:35:26 #آشنایی_با_مکاتب_اقتصادی

#مکتب_کینزی

#مرتضی_زارع

اقتصاد کینزی، مجموعه‌ای از ایده‌های مطرح شده توسط جان مینارد کینز در نظریه عمومی‌ “اشتغال، بهره و پول” (1935-1936) و آثار دیگر، با هدف ارائه مبنایی نظری برای ایجاد اشتغال کامل در اقتصاد با بکارگیری نیروی دولت است. همه ما می‌دانیم که نظریه‌های اقتصادی با درآمد، رفاه، آسایش، قدرت انتخاب مردم و.. سروکار دارد. این عرصه به‌خصوص در کشورهای پیشرفته جایگاه نوابغ علمی‌است. کینز از جمله بزرگان اقتصادی است که ایده و نظریه او از زمان رکود بزرگ دهه 1930 تا دهه 1970، بر سیاست‌های اقتصادی به‌خصوص در جوامع غربی حکم‌رانی می‌کرد.

جان مینارد کینز، اقتصاددان بریتانیایی، انقلابی را در تفکر اقتصادی رهبری کرد که این ایده رایج در آن زمان را که بازارهای آزاد به طور خودکار و بر پایه دست‌های نامرئی اشتغال کامل ایجاد می‌کند، به‌طور کلی واژگون کرد!

قیمت نهادها در شرایط رکود به مراتب از دوران رونق مناسب‌تر است. بیکاری و درآمد پایین کارگران را راغب می‌کند در دستمزدهای پایین‌تر نسبت به آن‌چه در زمان رونق مطالبه می‌کردند، به فعالیت در بنگاه‌های اقتصادی کند. کینز متوجه شده بود، آن‌چه چرخ اقتصاد را متوقف کرده است فقدان تقاضای موثر است. تولیدکنندگان و سرمایه گذاران در طلب مشاهده تقاضای مردم برای خرید کالا و خدمات بودند. آن‌ها ترسیده بودند و نمی‌خواستند سرمایه خود را در چنین بازاری قمار کنند. ممکن بود تقاضا برای آن‌ها وجود نداشته باشد و سرشان بی کلاه بماند.

در دوران رکود، این عناصر مهم با کاهش هزینه‌های خود، تقاضای کل را کاهش می‌دهند. به عنوان مثال، در طول رکود اقتصادی، عدم اطمینان از آینده، اغلب اعتماد مصرف‌کننده را از بین می‌برد و باعث می‌شود آنها هزینه‌های خود را کاهش دهند، به‌ویژه در خریدهای اختیاری مانند خرید خانه یا ماشین. این کاهش در مخارج توسط مصرف‌کنندگان می‌تواند منجر به کاهش هزینه‌های سرمایه‌گذاری یا انگیزه سرمایه‌گذاری توسط مشاغل مختلف شود، زیرا شرکت‌ها در پاسخ به تقاضای ضعیف برای محصولات خود باید استراتژی تولید خود را به‌صورت کاهشی تعدیل کنند. این امر وظیفه افزایش تولید را بر دوش دولت می‌گذارد. بر اساس اقتصاد کینزی، مداخله دوگلت برای تعدیل رونق و رکود در فعالیت‌های اقتصادی باید بر تقاضای کل برای خرید کالاها و خدمات اثرگذار باشد تا به‌طبع آن سرمایه‌گذاران را راغب به تولید بیشتر کند.

متن مقاله کامل را در سایت دورنمای اقتصاد مطالعه کنید
https://ecoviews.ir/keynes-economics-school-part1/

کانال #جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic_development
121 viewsedited  18:35
باز کردن / نظر دهید