Get Mystery Box with random crypto!

حکایت به مناسبت ولاد | سفره ی دل

حکایت


به مناسبت ولادت
امام هادی علیه السلام


منصوری از عموی پدرش نقل می‌کند که گفت :

روزی خدمت #امام_هادی علیه‌السلام رسیدم و عرض کردم :

آقای من ! #متوکل مرا از کار بیکار و حقوقم را قطع کرده و باعث ناراحتی من شده است . گمان نمی کنم این کارش هیچ عاملی داشته باشد ، جز اینکه دوستی و ارادت من نسبت به شما را فهمیده است .

اگر شما از او درخواستی کنید ، سیاستش قطعاً ایجاب می کند تا قبول کند . تقاضا می کنم لطف کنید و در این مورد از او درخواست نمایید .

فرمود : ان شاء الله کارت درست خواهد شد .

تا اینکه شب شد و دیدم فرستادگان متوکل یکی پس از دیگری بر من وارد شدند و به دنبال من آمدند .

فوراً به سمت قصر متوکل رفتم . #فتح_بن_خاقان کنار درِ قصر ایستاده بود .
تا مرا دید گفت : چرا دیر آمدی ؟ متوکل مرا به زحمت انداخته است ؛ آنقدر که پشت سر هم پیگیری تو را می کند !

رفتم و بر متوکل وارد شدم . روی تختش نشسته بود . به من گفت :

ای ابوموسی ! ما تو را فراموش کرده ایم ، تو هم خود را به ما نشان نمی دهی ؟! بگو ببینم چقدر از ما طلب داری ؟

گفتم : فلان جایزه و مقرری و حقوق این چند وقت و چند مورد را گفتم . همه را و بیش از خواسته ام را دستور داد تا من بدهند .

به فتح بن خاقان گفتم : امام هادی علیه السلام اینجا تشریف آورده بودند : گفت : نه .
پرسیدم نامه ای نوشته بودند ؟ گفت : نه .

من بیرون آمدم و او هم دنبال من آمد و گفت :

شک ندارم تو از آن جناب تقاضا کرده ای تا برایت دعا کند ؛ برای من هم درخواست دعا کن .

وقتی خدمت حضرت رسیدم ، تا چشمش به من افتاد فرمود :

ای ابوموسی! از چهره ات پیداست که خوشحالی و راضی هستی .

عرض کردم :

بله ؛ به #برکت شما . ولی به من گفتند شما آنجا تشریف نبرده اید و از متوکل تقاضایی نکرده اید .

فرمود :

« إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى عَلِمَ مِنَّا أَنَا لاَ نَلْجَأُ فِي اَلْمُهِمَّاتِ إِلاَّ إِلَيْهِ، وَ لاَ نَتَوَكَّلُ فِي اَلْمُلِمَّاتِ إِلاَّ عَلَيْهِ، وَ عَوَّدَنَا إِذَا سَأَلْنَا اَلْإِجَابَةَ، وَ نَخَافُ أَنْ نَعْدِلَ فَيَعْدِلَ بِنَا ...

خداوند متعال می داند که ما در #گرفتاری ها به غیر از او پناه نمی بریم و در سختی ها جز بر او #توکل نمی کنیم . هر وقت درخواست کرده ایم ما رد نکرده است . می ترسم از این کار دست بردارم ، خداوند نیز رفتار خود را تغییر دهد . »

عرض کردم : آقا ! فتح بن خاقان به من چنین و چنان گفت و درخواست دعا داشت .

فرمود : او در ظاهر ما را #دوست دارد ، ولی در باطن مخالف ماست . #دعا نیز تابع #نیت و قلب اشخاص است . وقتی در #بندگی و اطاعت از خدا #اخلاص داشته باشی و به نبوت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله و #حقوق ما #اهل_بیت اعتراف کنی و بعد از خداوند چیزی بخواهی ، هرگز تو را ناامید و محروم نخواهد کرد .

عرض کردم : آقا ! دعایی به من بیاموزید که از بین دعاها آن را به خود اختصاص دهم .

فرمود : من زیاد این دعا را خوانده ام و از خداوند متعال درخواست کرده ام که هر کسی بعد از من ، در #حرم من این دعا را بخواند ، او را مأیوس و ناامید نکند . آن دعا این است :



« يَا عُدَّتِي عِنْدَ اَلْعُدَدِ، وَ يَا رَجَائِي وَ اَلْمُعْتَمَدُ، وَ يَا كَهْفِي وَ اَلسَّنَدُ، وَ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ، وَ يَا قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ ، أَسْأَلُكَ اَللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِي خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَداً، أَنْ تُصَلِّي عَلَيْهِمْ، وَ تَفْعَلَ بِي كَيْتَ وَ كَيْتَ ' .

ای خدایی که توجه من به همه کاره بودن تو در میان وسایل و سرمایه ها ، تنها سرمایه و دلبستگی من است ، در همان زمانی که دیگران به چیزهای دیگر دل بسته اند ! و ای پناهگاه و تکیه گاهم ! ای یگانه ی بی همتا ! و ای که _ سوره _ قل هوالله احد در شأن توست . خدایا ! تو را به حق آن مخلوقاتت که مانندشان نیافریده ای ( یعنی پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان علیهم السلام) قسم می دهم که بر آنان درود فرستی و #حوائج مرا که فلان و فلان حاجت است برآورده سازی . [ به جای کیت و کیت حاجت خود را بر زبان آوری ] .



منبع :
أمالی طوسی ، ج ۱ ، ص ۲۸۵



#من_أتاکم_نجی
#تولی_و_تبری
#حب_و_بغض
#معرفت
#محبت
#توسل
#سامرا
#دعا



@sofre_ye_del