Get Mystery Box with random crypto!

@soltannasir { آرمیلوس ۱ } آرمیلوس، ملقب | سلطان نصیر

@soltannasir

{ آرمیلوس ۱ }

آرمیلوس، ملقب به (רַשִּׁיעָא=رَشیعا به معنای مرد شرور} در آموزه‌های آخرالزمان خاخام های یهودی، به عنوان یک پادشاه شیطانی و شرور توصیف شده است که یهودیان را آزار می‌دهد و ماشیح بن یوسف (ماشیح یوسف) را می کشد و در نهایت توسط ماشیح بن داوود (ماشیح داود=همان دجال روایات از نظر ما) شکست می‌خورد. ریشه نام وی نامشخص است. با اینحال برخی از محققین پیشنهاد می دهند که نام او ممکن است از تحریف نام  رومولوس بنیان گذار اسطوره ای روم گرفته شده باشد. اگر چه نام آرمیلوس ممکن است از زبان لاتین گرفته شده باشد، اما به نظر می رسد که بنا بر زوهر (منبع اصلی قبالا عرفان یهودی) وی یک ایرانی است. زیرا در آنجا (زوهر) آمده است که پادشاه پارس کسی است که مسیح پسر یوسف را می کشد و ما می دانیم که بنا بر متون دیگر خاخامی، آرمیلوس کشنده ماشیح بن‌ یوسف است. و این پس از آن خواهد بود که مسیح بن یوسف پادشاهی شریر را تحت سلطه خود در آورد (همانطور که در زوهر نقل شده است). 

بعضی خاخام های جهود به شاگردان خویش دستور داده اند که هر روز دعا کنند که ماشیح بن یوسف توسط آرمیلوس کشته نشود.

افسانه های متأخر یهودی به ما می گویند که جنگ آرمیلوس با یهودیان در آخرالزمان سه ماه به طول می انجامد و این زمانی است که یهودیان در فلسطین صاحب دولت شده اند. جهودان همچنین آرمیلوس را به شیوه ای بسیار نامطلوبی توصیف می کنند، آنان وی را به عنوان یک مرد طاس با چشمانی در اندازه های مختلف همچنین دستانی به طول های مختلف که بر پیشانی او جذام است. (شاید جای مُهر باشد ) توصیف می کنند. همچنین می گویند گوش راستش گرفتگی دارد و با گوش چپش می شنود. توصیفات دیگری از آرمیلوس وجود دارد که با توصیفی که در بالا ارائه شد در تضاد است، اما همه توصیفات شخصیتی مخدوش و هیولاوش را نشان می‌دهند. او را فرزند شیطان و سنگ نیز توصیف کرده اند و گاه به عنوان ساکن در سنگ نیز از وی یاد می کنند. بر اساس افسانه ای که در کتاب «نشانه های مسیح» یافت می شود، منشأ آن از سنگ زیبای دختر مانندی است که خداوند آن را ساخته و در روم پیدا کرده است و ملل شرور جهان آن را در اختیار دارند و از نسل آنها خداوند آرمیلوس را می آفریند. این افسانه احتمالا برگرفته از یک افسانه خارجی است که بر اساس آن شاعر رومی ورجیلیوس یک مجسمه سنگی از یک دختر خلق کرده است.

https://he.m.wikipedia.org/wiki/%D7%90%D7%A8%D7%9E%D7%99%D7%9C%D7%95%D7%A1

نکته۱ : در تنخ (عهد عتیق=تورات، انبیا، تواریخ) هیچ نامی از آرمیلوس نیست. از آرمیلوس تنها در کتب مکاشفات خاخام های جهود یاد شده است. بنابراین اعتقاد به آرمیلوس یک اعتقاد ربانی موید به وحی انبیای بنی اسرائیل نیست. اما به نظر بنده با توجه به تمام شواهد و قرائن وجود آرمیلوس تقریبا قطعی است. منتهی آرمیلوس نه تنها یک شخصیت شیطانی نیست بلکه یک شخصیت الهی و ربانی است که با جهودان شرور در آخرالزمان می جنگد آنان را عذاب می نماید وی ماشیح یوسف را هلاک می کند و سپس توسط ماشیح داود (دجال لعین) شهید می شود.

نکته ۲: از پیش بینی های خاخام ها می توانیم‌ دریابیم که آنان به وجود دو ماشیح باور دارند. ماشیح نخست (دجال نخست) ماشیح بن یوسف است که در آخرالزمان رهبری جهودان را در کشور جعلی اسرائیل بر عهده دارد. وی توسط آرمیلوس شخصیت حاکم بر ایران به درک واصل می شود. شخصیت دوم ماشیح بن‌داود یا همان ماشیح داود است که ما آن را همان دجال معروف روایات آخرالزمانی مسلمانان می دانیم. و همانگونه که در دروس جنگ های باطنی گفتیم به نظر ما وی در سال ۱۳۸۵ شمسی در اصفهان متولد شد و ابتدا به آمریکا و سپس به روسیه منتقل شد. (اینکه اکنون‌ کجاست را نمی دانم)

نکته۳: از نظر ما کلمه مسیح شکل معرب شده کلمه ماشیح عبرانی است. بنابراین ماشیح تنها یک فرد است و آن حضرت عیسی بن مریم مسیح موعود روح الله است. جهودان در تلمود حضرت عیسی علیه السلام را _نعوذ بالله_ زنازاده می دانند و به خیال خویش وی را به صلیب کشیده اند. بنابراین ماشیح داودی که جهودان انتظار آمدنش را می کشند هیچ ارتباطی به حضرت عیسی بن مریم روح الله ندارد. ماشیح داود آنان همان دجال لعین در آخرالزمان است که پس از خروجش جهودان و زنازادگان و فاحشگان چون مگس گردش جمع می شوند.

نکته ۴: در مکاشفات خاخام های جحود، مادر آرمیلوس رومی است که می تواند اشاره به وجود مقدس حضرت صاحب الامر ارواحنا له الفدا داشته باشد. البته بخش دیگر روایت آنان با وجود مقدس حضرت تطبیق ندارد. آنجا که آرمیلوس را پادشاه حاکم بر ایران می دانند.

نکته ۵: ارتباط آرمیلوس با سنگ و حجر می تواند نشان از ارتباط این شخصیت آخرالزمانی ایرانی با ایزد مهر داشته باشد که از صخره زاده شده است.

ادامه دارد...

@soltannasir