Get Mystery Box with random crypto!

Soodkola (سودکلا)

لوگوی کانال تلگرام soodkola — Soodkola (سودکلا) S
لوگوی کانال تلگرام soodkola — Soodkola (سودکلا)
آدرس کانال: @soodkola
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 588
توضیحات از کانال

مطلب ، اخبار و عکس های سودکلا
شروع فعالیت:از 94/07/15
ادمین :
@htayebi
کانال سودکلا در ایتا و روبیکا:
https://eitaa.com/soodkola
https://rubika.ir/soodkola
سامانه اطلاعات عمومی روستای سودکلا:
@soodkola_bot
https://www.instagram.com/soodkola/

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-06-30 09:51:18
ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ
ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتنِ ﺧﻮﯾش،
ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ،
ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ..!

@soodkola
154 viewshossein tayebi, edited  06:51
باز کردن / نظر دهید
2021-06-30 09:49:24
#اینفوگراف

@soodkola
152 viewshossein tayebi, edited  06:49
باز کردن / نظر دهید
2021-06-29 16:10:26 رحمت داشِ مینی‌بوس
سال ۱۳۵۶ رحمت داش مینی‌بوس بَخرییه. شکر خدا همون مینی‌بوس ره هَنتا دارنه و خط بنافت به ساری کار کِنده.
این روزا حال خِشی ندارنه مِن هِم وِنسته دعا کمبه تا زودتِر خار بَوّه و وِره پشت فرمون بوینِم.
اتّا از مشکلات اِما ماقع سوار بیّن مینی‌بوس جا بَیتِن بییه. ماقعی که ماشین رسییه همه هجوم اِیاردنه تا اتّا یا چن‌تا صندلی ره صاحاب بَوون. هر کی صندلی بَیت بو ذوق کرده و پسته اشکندییه.
البته ذوق هم داشته چون اگه صندلی نداشت‌بو وِسته تا ساری سرِپا بیبو. سرِپا بیّن همونا و کمر درد و لینگ درد بیتن‌ همونا.

بعضی وقت‌ها با زار و زحمت جا گیتمی بعد دی‌ای اتّا پیرآدم یا زنِن‌ دون بموئه، اونجه مجبور بی هِرستی و طرف ره جا هادی. اینجه بییه که بد‌جوری ضد حال خِردی.
البته رحمت داش با صبوری و خش‌اخلاقی که داشته پیرها و مریضا ره صندلی سر جا دا. اونایی که شه جا ره از دست دانه، وشونّه شه‌بغل دست یا جلو، داشبورد پَلی یا چارپایه‌ی سر جابجا کرده.
اتّا دَفه مره شه بغل‌ دست، راننده صندلی سر تا پل‌سفید جا هِدا. مِن و وه صندلی سر ‌پِت پِتی هنیشتمی ماقعی که پیاده بیمه بدیمه مه اتّا ور بدن لمس بیّه یک لحظه فکر هاکردمه سکته هاکردمه، ته ناهو پَلِندر مره اینتی هاکرده اَتی راه بوردمه و دست و لینگ ره تکوم بدامه خار بیمه.
البته خاطرات با مینی بوس رحمت داش خله‌ هسته فعلا هَمِن ده وَسته.
خِدایا هر چه زودتر رحمت داش تن ره رخت سلامتی دَکون.
دوستعلی علیخانی/ تیر ۱۴۰۰
253 viewshossein tayebi, 13:10
باز کردن / نظر دهید
2021-06-29 14:41:22 Soodkola (سودکلا) pinned «مروری بر اطلاعیه های مهم کانال: ۹۸/۰۵/۱۸ #صورتجلسه با محوریت عدم‌ فروش زمین به غیر بومی ها و احداث راه بین مزارع https://t.me/soodkola/10382 ۹۸/۱۲/۲۷ بنام خدا برابر هماهنگی بعمل امده با بخشداری محترم وپاسگاه نیروی انتظامی ... https://t.m…»
11:41
باز کردن / نظر دهید
2021-06-29 11:09:30 سلام بر همه بچه محل عزیز ودوستان محترم از وقتی به دنیا آمدیم وقتی می رفتیم شهر صبح زود ماشین عمو رحمت سوار می شدیم
ظرفیت مینی بوس ۲۱ نفر و ماها بالای ۳۰ نفر و جوون ترها در راهرو به مدت دو ساعت سرپا می ایستادند
نزدیک پلیس راه هم سرپاها هم باید می نشستند (البته سر قد بلند ها ی نشسته هم برای پلیس قابل دیدن بود )
چاره ای نبود
ماشینی نبود
مسافرا با اصرار خودشون سوار میشدند و راضی نبودند راننده هم جریمه بشه.
در این سال ها بعد از نشستن مسافر حرکت میکرد و اگر مسافر مسن یا خانمی سوار میشد حتما به جوون تر ها میگفت جاشونو بهشون بده و اگر جایی نبود در قسمت جلو و حتی روی داشبورد به جوون ترها جا میداد.
با رانندگی مطمئنش با خیال راحت می خوابیدیم انگار که داخل خونه بودیم چه آرامشی داشتیم اصلا یک بار خدا شکر تصادف نداشت عشق به همه بچه محل و عشق به کار خود داشت.دراین چند سال سختیهای زیادی تحمل کرد اتفاقهای زیادی پیش اومد ولی اصلا دست از کار نکشید سر موقع مقرر می اومد .
صبح ها نمازخوان ها وضو میگرفتن و گاهی در کله ، گاهی در پل سفید و بعضی روزها در محوطه حسینیه دادوکلا نماز میخواندند .
ساعت ۷ هم اول اتوبان قائم شهر- ساری بود و اگه خواب بودیم با صدای اخبار رادیو بیدار میشدیم.
صبح ها موقع رفتن به ساری

ساعت ۴:۳۰ تا ۴:۴۵ سودکلا و دادوکلا و ولیکچال
ساعت ۵ ولیکبن
ساعت ۶ پمپ بنزین پل سفید
ساعت ۷ اول اتوبان قائمشهر به ساری
و برگشت از ساری

ساعت ۰۸:۴۵ تا ۹ صبح میدان امام
ساعت ۱۰ قائم شهر
ساعت ۱۱ پلسفید
و این ساعت ها برای اکثر افراد شناخته شده بود.
صدای ماشین اونو همه می شناختیم واز دور متوجه می شدیم عمو رحمت دارد میاید ، سر ساعت ،
حتی قبل تر که در دروی گندم بودیم و ساعت همراهمون نبود با دیدن ماشینش ساعت تقریبی دستمون میومد (ساعت ۱۲)
یکی از نشانه های شناخت ماشینش صدای ترمز بادی بود که از دور قابل تشخیص بود ...
واقعا چه آرامش خوبی بود من که همیشه حس خوبی داشتم واین چند سال که ماشین شخصی اومد آرزوم این هست یک بار دیگر ماشین عمو رحمت سوار بشم وبا آرامش وبدونه استرس بخوابم و برسم به شهر هر چند که چند ساعت طول می کشید واین بگم با کرایه نا چیز که می گرفت خیلی به کارش علاقمند بود .
رحمت داش از سال ۵۶ (نیمه دوم ۵۶) تا ۱۴۰۰ به مدت ۴۳ سال با مینی بوس به اهالی منطقه خدمت رسانی کرده و به گردن همه ماها حق داره و الان چند روز هست که بیمارستان بستری هست و برای این مرد زحمتکش ارزوی سلامتی وعاقبت به خیری داشته باشیم
ممنونم التماس دعا

ارسالی با اندکی تغییر

پی نوشت :
رحمت داش به دلیل سکته خفیف مغزی در تاریخ چهارم تیرماه به بیمارستان منتقل شدند و تحت نظر پزشک هستند خوشبختانه وضعیت هوشیاری ایشان در این مدت بهتر شد ...

خاطرات شما از رحمت داش در این پست درج خواهد

یک دقیقه با مینی بوس رحمت داش در سرازیری کله
https://t.me/soodkola/4963


مسافران دهه ۸۰
https://t.me/soodkola/4962
@soodkola
443 viewshossein tayebi, edited  08:09
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 22:20:43
۱۴۰۰/۰۴/۰۷

وضعیت هوای امروز و روزهای آتی سودکلا
به همراه میانگین دما ،میلیمتر بارش و سرعت وزش باد و ...


@soodkola
38 viewshossein tayebi, edited  19:20
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 18:43:11
۱۴۰۰/۰۴/۰۷ ۲۰:۰۵


@soodkola
141 viewshossein tayebi, edited  15:43
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 18:42:43
۱۴۰۰/۰۴/۰۷ ۲۰:۰۵


@soodkola
139 viewshossein tayebi, edited  15:42
باز کردن / نظر دهید
2021-06-28 18:37:49
۱۴۰۰/۰۴/۰۷ ۲۰:۰۵


@soodkola
138 viewshossein tayebi, edited  15:37
باز کردن / نظر دهید