Get Mystery Box with random crypto!

سلام  من دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم وقتی که میرم خونه همه | سوتی لند😅😉

سلام 

من دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم وقتی که میرم خونه همه ای خانواده برای دیدنم میاند اونجا

وقتی خواهر هم خونه مون بود بچه های دیگه بچه خواهرم را اذیت می کردن من هم داشتم بچه ها را دعوا می کردم و هم زمان لباس های روی بند را جمع می کردم بعد بچه خواهرم گفت خاله من دست شویی دارم به بقیه بچه ها گفتم از تو حیاط برن داخل خونه و زودی نشستم که شلوارش را در بیارم که بره دست شویی (چون سه سالش نمی تونه هنوز تنهایی بده دست شویی)

ولی وقتی شلوارش را در آوردم و می خواستم دمپایی هاش را پاش کنم دیگه نتونست تحمل کنه و همین جور تو صورت من جیش کرد من هم که داشتم تند باهاش صحبت می کردم که زود بره دست شویی
بچه تو صورت من نگاه می کرد وقتی که بهش خندیدم و بهش گفتم چرا این کارو کردی گفت دوست داشتم حالا هر چی آبجیم رو صدا می کردم می گفتم آجی بیا می گفت خودت ببرش دستشویی دیگه وقتی من لباس هارا زیر چونه ام گرفتم و رفتم تو خونه که بزارم حموم همه از خنده روده بر شده بودند چون از عینک هم چیش می چکید..