Get Mystery Box with random crypto!

عقد بودیم پدر مادرشوهرم چند ماهی بود بعد عمل تو کما بود من هرم | سوتی لند😅😉

عقد بودیم پدر مادرشوهرم چند ماهی بود بعد عمل تو کما بود من هرموقع تماس میگرفتم احوال پرسی کنم مادر شوهرم با اشک و ناله از اوضاع پدرش میگفت
منم همیشه بدون گوش دادن میگفتم ایشالا که خوب میشه
وقتی پدر جانشون فوت کردن برا تسلیت رفتم خونشون تصور کنید یه خونه پر از جمعیت که همه دارن گریه میکنن

مادرشوهرم باز با اشک و ناله  گفت دیدی بابام مرد
منم یهو از دهنم پرید ایشالا که خوب میشه با گریه گفت دیگه مرررد کجا خوب میشه
یه نگاه دور و برم کردم همه از خنده داشتن زمینو گاز میگرفتن