Get Mystery Box with random crypto!

یه بار با مامانم که نشسته بودیم حرف می‌زدیم مامانم گفت بابات چ | سوتی لند😅😉

یه بار با مامانم که نشسته بودیم حرف می‌زدیم مامانم گفت بابات چند  کیسه آرد خریده و قراره دستگاه رشته هم بگیره رشته ببریم
منم حو گیر گفتم مامان من خمیر درست می کنم با دست میبرم دستگاه می خوای چیکار 

اومدم خمیر درست کردم خمیر مایه هم زدم و گذاشتم تا صبح بمونه
چشمت روز بد نبینه  فردا صبح شد دیدم من که ۲۰ کیلو آرد رو خمیر کرده بودم به خاطر خمیر مایه چند برابر شده
اومدم با دست بریدم حالا اولین بارم بود ها خمیر درست می کردم و می خواستم رشته ببرم 
هر چی می‌بردیم تموم نمی شد وسط خونه نشسته بودم همه جای خونه آرد  و خمیر و رشته هایی که هیچ شباهتی به رشته نداشت

مامان و بابام  می اومدن و به حال و روزم نگاه می کردن و میخندیدن 
یه روز تموم بریدم و خمیر تموم نشد ، آخرش خسته و پشیمون از جو گرفتنم که ای کاش جوگیر نمی شدم بگم من رشته می برم ، هم خمیر اضافه موند و خراب شد همم رشته هایی که بریده بودم شبیه رشته نبود تا قابل استفاده باشه