Get Mystery Box with random crypto!

سلاممم سر قبر پدربزرگم بودیم همه داشتن گریه میکردن و مویه میخو | سوتی لند😅😉

سلاممم
سر قبر پدربزرگم بودیم
همه داشتن گریه میکردن و مویه میخوندن ( یکی از رسم های لر های عزیز )
یکی از اشناهامون نشسته بود رو یه قبری
بعد یکی اب بهش تعارف کرد لیوانو برداشت
بعدش خواست بلند شه برداره
وقتی خواست بشینه حواسش نبود نصفیش رو قبر نبود یکدفعه بدبخت از سمت راستش کج شد تلپپپپ پخش شد رو زمین
یعنی دست و پاهاش هرکدوم یه سمت بودن
تازهه لیوان تو دستشم باش افتاد
همه خندشون گرفته بود وسط جیغ و داد
اقایون هم از اونور داشتن نگاه میکردن
من که کلا رفتم زیر شالم ریز ریز خندیدم
ولی خوشم ازش اومد دست برنداشت دوباره لیوان دیگه ای برداشت اب بخوره