Get Mystery Box with random crypto!

. دو روزی است از پی سهراب، « تراوش بی واسطه نگاه» را می بویم | سروش دباغ

.

دو روزی است از پی سهراب، « تراوش بی واسطه نگاه» را می بویم و در جستجوی آن روان گشته ام. وقتی دلم به اندازه یک ابر می گیرد و خاطرم حزین می شود؛ یکی از کارهایی که می کنم، پناه بردن به « هشت کتاب» و « اتاق آبی» و « هنوز در سفرم»، در کنج خلوت است و اوقاتی را در سایه سار آنها سپری کردن و لمیدن و خاموشی و تنهایی معنوی را لمس کردن. دیشب با خواندنِ فقراتی از یکی از نامه هایی که سپهری در سال 41 شمسی خطاب به دوستی نوشته، لبخندی بر لبانم نقش بست:

« اندوه تماشا که پیشترها از آن حرف زدم، کنار رفته بود، و جای آن چیزی نشسته بود که از آن میتوان به تراوش بی واسطه نگاه تعبیر کرد. در تاریک روشن صبح، از کوهها بالا می رفتم. در مهتاب، به سردی شاخ و برگها دست می زدم. شب هنگام، صدای رودخانه از روزنه های خوابم می گذشت...من سنگ ها را دوست دارم. انگار در پناه سنگ، می توان در کمین ابدیت نشست.»
https://www.instagram.com/p/CR1kfMPqv9H/?utm_medium=share_sheet