Get Mystery Box with random crypto!

. « توجه داشتن به قانون و در عین حال بی اعتنا بودن به آن، دار | سروش دباغ

.

« توجه داشتن به قانون و در عین حال بی اعتنا بودن به آن، دارایی و تملک داشتن و در عین حال اندیشیدن که «تملکی در بین نیست»، پرهیز کردن و پنداشتن که پرهیزی وجود ندارد، همه و همه...فقط در قالب شوخ طبعی جامۀ تحقق می پوشد و بس».

فقره فوق را از زبان هاری هالر، قهرمانِ رمان خواندنیِ « گرگ بیایان؛ سیذارتای امروز» که توسط قاسم کبیری به فارسی برگردانده شده، نقل کردم. گرگ بیابان، سرگذشت سالک مدرن غریبی را به تصویر می کشد که خلاف آمد عادت رفتار می کند و بر خلاف کثیری که در زندگی روزمره غرق اند و غوطه می خورند ، تماشاگری پیشه کرده و در آنچه پیرامونش می گذرد، نظر می کند و شوخ طبعانه و طنازانه در آن می نگرد و در جهان تسخر می زند، که « حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست» و‌ « پبش رندان رقم سود و زیان این همه نیست».

تو گویی، گرگ بیابان دلمشغول «سلوک افقی» و صیرورت و شدن و از پیش خود راه افتادن و به پیش خود رسیدن است و برخوردار از « تنهایی میان جمعی» و « تنهایی مخملین».
این ایام، مشغول خواندنِ دوبارۀ این اثر دلکش هستم. به شرط حیات بنا دارم، در ادامۀ روایت گریِ سلوک معنوی در روزگار کنونی، پس از اثر « از خیام تا یالوم» که آخرین ایستگاه این سفر اگزیستانسیلِ پر نشیب و فراز بوده و به زودی سر بر می آورد؛ امسال به سر وقتِ سالکان مدرنِ قصه گویی چون تولستوی، داستایفسکی، کوندرا، کازنتراکیس و هسه بروم- نویسندگانی که انس زیادی با آثارشان دارم- و در قالب جستارهایی جداگانه، با وام کردن و مد نظر قرار دادن مفاهیم و ستونهایی که سقفِ سلوک معنوی به روایت نگارنده بر آنها بنا شده ( سالک مدرن، ایمان ارزومندانه، نیایش حکیمانه، تنهایی مخملین، طنز الاهیاتی....)، حکایت این و آن را رها کنم و قصۀ خود از سلوک اگزیستانسیلِ و معنوی آنها را ثنا و روایت کنم.

« تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند».
https://www.instagram.com/p/CqYTtKkO4SC/?igshid=MDJmNzVkMjY=