Get Mystery Box with random crypto!

. دیروز « از خیام تا یالوم» متولد شد و پای به جهان کتاب نهاد | سروش دباغ

.

دیروز « از خیام تا یالوم» متولد شد و پای به جهان کتاب نهاد. نقل است که نویسندگان، به رغم اینکه همه آثارشان بر قلمشان جاری شده و خالق آنها هستند؛ برخی از کتابهایشان را بیشتر دوست دارند. نگارنده این سطور نیز از این قاعده مستثنا نیست. در میان 27 جلد کتابی که طی 18 سال گذشته منتشر شده؛ چند کار را خیلی دوست دارم: « ترنم موزون حزن»، « زبان و تصویر جهان»، « ترجمه و شرح رساله منطقی-فلسفی»، « حجاب در ترازو»، « آبی دریای بیکران»، « نبض خیس صبح»، « زمین فقه و آسمان اخلاق،،، «از سهرودی تا سپهری» و « از خیام تا یالوم».

« از خیام تا یالوم»، خیلی از جنس سروش دباغ است و محصول خوانده ها، تاملات، افکار و تجربه زیستۀ نگارنده است. نگارش مقالات آن و دیگر جستارهای کتاب، حدودا دوسالی به درازا انجامید، در عین حال سالهاست در حال و هوای ایده های آن دم می زنم و به « روایتگریِ» آنها مشغولم. امیدوارم این اثر بکار کسانی که کارک های نویسنده ذیل پروژه « سلوک معنوی در روزگار کنونی» را که بیش از 10 سال است بدان مشغولم، بیاید.

دوستان علاقه مند ساکن خارج کشور می توانند کتاب را از طریق لینگ زیر و سایت lulu تهیه کنند. فروردین سال گذشته « شمه ای از شوریدگی شمس» سر برآورد و فرودین امسال، « از خیام نا یالوم».

فقراتی از مقدمه کتاب به قرار زیر است:

«هرچه در این سال‌ها پیش‌تر آمده‌ام، مؤلفه‌ها و مقوماتِ سلوک معنوی در روزگار کنونی بر من بیشتر روشن شده. گویی، در سفر اگزیستانسیلِ درازآهنگِ خود، ستون‌هایی که سقفِ سلوک معنوی بر آنها بنا نهاده شده، رفته رفته سربرآورده و پیش چشمانم حاضر شده‌اند. در این میان، علاوه بر برساختن مفاهیمی تازه همچون «طنز الاهیاتی»، «سالک آستانه نشین» و دوگانه‌های «خوشحالی/خرسندی» و «رنج رهزن/ رنج رهگشا»، از پیِ «تقسیم کن تا پیروز شویِ» دکارت روان گشته و با افزودنِ انقساماتی چند، بر حدود و ثغور سلوک معنوی در روزگار کنونی وضوح بیشتری بخشیده‌ام. تفکیک میان «سالک سنتی» و «سالک مدرن»، همچنین برجسته کردنِ تفاوت میان «عارف» و «سالک» و «سلوک افقی» و «سلوک عمودی» در این راستا بوده است. همچنین است به سروقت مفاهیمِ «ایمان»، «مرگ»، «خدا»، «تنهایی» و «نیایش» رفتن و انواع آنها را از منظرخویش تفکیک و روایت کردن...

«از خیام تا یالوم»، آخرین ایستگاه از سفر اگزیستانسیلی است که طی پانزده سال اخیر پیموده‌ام. روزگاری از تعبیر «طرحواره ای از عرفان مدرن» سخن می‌گفتم و چند و چونش را سراغ می گرفتم؛

چند صباحی است از اصطلاح «سلوک معنوی در روزگار کنونی» بیشتر بهره می‌برم، که در پرتوِ تفکیک میان عارف و سالک، همچنین دو گانهٔ سلوک افقی/ سلوک عمودی، اکنون به نزد من، تعبیری رساتر و رهگشاتر است.
چنانکه در می‌یابم، کارکِ «طرحواره ای از عرفان مدرن/ سلوک معنوی در روزگار کنونی»، که ملتقای سه دیسیپلینِ فلسفه پژوهی، عرفان پژوهی و روان پژوهی است و میان آنها در روند و آیند است؛ از سویی در اندیشهٔ بازخوانیِ انتقادیِ میراث ستبرِعرفان و حکمتِ ایرانی- اسلامی است و از سویی دیگر، با برساختن و وام کردنِ مفاهیم و تفکیک‌های متعدد، در پی هموار کردن و بدست دادنِ روایتی رهگشا از سلوک معنوی در روزگار کنونی است؛ روایتی که به کارآید و آرمیدگی و طمانینهٔ ژرفی را به سمت ما بکوچاند. نگارنده، در این سالیان به قدر وسع، کوشیده سنتزی روشمند و موجه از این کارک بدست دهد و افتان و خیزان آنرا پیش ببرد.
به شرط حیات، بنا دارم این سفرهای اگزیستانسیل را با محوریت قرار دادنِ مکتوبات و آثار دیگر سالکان سنتی و سالکان مدرن، بسط دهم. از اینرو، در وضع و حال کنونی، بیش از این به سهراب نازنین و زیست-جهان فراخ و روح نوازش نمی‌پردازم. زین پس، با پیش چشم داشتنِ دستگاه مفهومیِ عرضه شده و ستونهایی که سقفِ سلوک معنوی بر آنها بنا نهاده شده، به سروقت آثار داستایفسکی، کازنتزاکیس، کوندرا، اونامونا، بیژن جلالی، اخوان ثالث …می‌روم و سفرهای اگزیستانسیلِ خویش را پی می‌گیرم و روایت می‌کنم.»

https://www.instagram.com/p/CrLckvfukC2/?igshid=MDJmNzVkMjY=