Get Mystery Box with random crypto!

، با دیدن فیلم تلخ پاساژگردی امام جمعه قشم و خواندن مطلب ذیل | سروش دباغ

،

با دیدن فیلم تلخ پاساژگردی امام جمعه قشم و خواندن مطلب ذیل به قلم مصطفی فقیهی، به یاد دوران حکمرانی و زمامداری عبوسانه و سختگیرانه و قشری امیر مبارز الدین (محتسب) در شیراز سده هشتم و ابیاتی پر مغز و‌ دردمندانه و حکیمانه از حافظ افتادم و آنها را با خود زمزمه کردم. به رغم سپری شدن بیش از ششصد سال از آن دوران، سوگمندانه، این ابیات وصف الحال این روزهای ماست:

در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه ترویر و ریا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

و:

ریا حلال شمارند و جام باده حرام
زهی طریقت و ملت، زهی شریعت و‌کیش

و:

عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ
که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن


و:

ناموس عشق و رونق عشاق می برند
عیب جوان و سرزنش پیر می کنند
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می کنند

مصطفی فقیهی

پاساژگردیِ قلدرمآبانه‌ی امام‌جمعه‌ی قشم؛ حکومت ملوک‌الطوایفی‌ ست؟؟

‏ با «پاساژگردیِ شبهِ‌داعشی» و قلدرمآبانه، رسماً شمشیر ویران‌گری به کسب‌وکارِ «رعیت مظلوم» کشید و رعب‌ و وحشت در شهر ‌ایجاد کرد.

این آقایی که قدرت در دستانش بدمستی می‌کند، به «پلمپِ ساده» هم رضایت نمی‌دهد ؛ در بخشی از فیلم، خطاب به هیأت عریض‌وطویل همراهش می‌فرماید «پروانه‌ی کسب‌ش رو بیگیرید»! از مغازه‌دار تَضرّع و التماس، و از امام‌جمعه، تَحَکُّم و امر و نهی!

‏ حکومت ملوک‌الطوایفی‌ برقرار است؟ امام‌جمعه، دادستان هم شده؟ اصلاً قانون کیلویی چند؟ چه خوب که با افتخار، فیلم این هنرنمایی را هم منتشر فرمودند!


https://www.instagram.com/reel/CrObXmqAJP0/?igshid=MDJmNzVkMjY=