Get Mystery Box with random crypto!

. « ما وارثان دردهای بیشماریم ما گریه های چشم های انتظاریم | سروش دباغ

.
« ما وارثان دردهای بیشماریم
ما گریه های چشم های انتظاریم
ما حسرت یک خندۀ دنباله داریم
ما خسته از این روزهای بی قراریم»

در دهه های هفتاد و هشتاد شمسی، بارها و به مناسبت های مختلف، دوست و برادر عزیزم عبدالله مومنی را می دیدم و با هم دربارۀ مسایل مختلفِ سیاسی و اجتماعیِ کشور، بحث و گفتگو می کردیم . آخرین بار عبدالله را وقتی دیدم که پس از دستگیریِ سال 88، به مرخصی آمده بود. به اتفاق تنی چند از دوستان همدل به منزلش رفتیم. اشارۀ مختصری به آنچه در زندان بر او رفته بود، کرد و ما وقع را شرح داد؛ از شنیدن ظلم عیان و آشکاری که بر او گذشته بود، اشک در چشمانم حلقه زد و به اندازۀ یک ابر دلم گرفت.

پریروز عبدالله دستگیر شد، پس از شرکت در همایش مجازی مهمِ « برای نجات ایران» که اخیرا در فضای کلاب هاوس طی دو روز برگزار گشت؛ برای پنجمین بار طی دو دهۀ اخیر: « هر کجا هست خدایا به سلامت دارش». در این میان او تنها نبود؛ کیوان صمیمی و علیرضا بهشتی شیرازی، از دیگر سخنرانان همایش هم بازداشت شدند. « روزگار غریبی است نازنین!». این همایش با محوریت نیروها و فعالانِ سیاسی داخل و خارج کشور سامان یافت و برگزار شد، با شرکت عزیزانی نظیر نرگس محمدی، مصطفی تاجزاده، فائزه هاشمی، تقی رحمانی، رضا علیجانی... عنوان همایش هم از بیانیۀ تاثیر گذارِ میرحسینِ موسویِ محصور برگرفته شده بود؛ « برای نجات ایران» در وضعیتی که « ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارد».

پیام روشن و صریح بازداشت های اخیر، دلسرد کردن کثیری از مردم از « گذار طلبی»، گذار امن و برونرفت از انسداد سیاسیِ موجود به مدد شیوه های مدنی و غیر سرنگون طلبانه است. چنانکه چهار ماه پیش در مقالۀ « گذار طلبی: برونرفتِ از انسداد سیاسی» آوردم، در وضعیت انسداد سیاسیِ موجود، « اجرای بی تنازل قانون اساسی» هم راهی به جایی نمی برد که مشکلات و گیر و‌گرفت های عمیق کشور و تناقضات آشکار قانون اساسی ناکارآمد موجود، با انباشت قدرت و ثروت در هسته سخت قدرت با محوریت رهبری و نهادهای غیر انتخابی و افراد منصوب ایشان و نظارت ناپذیری و غیر پاسخگو بودن نهادهای انتصابی، ام المسایل و معضلات کشور است.
ایده نشکیل مجلس موسسان یکی از راهکارها برای عبور از وضعیت نابهنجار و ناتراشیده موجود است که به قدر وسع به اهمیت و ضرورت آن پرداخته ام. علیرضا بهشتیِ بازداشت شده، از جمله کسانی است که ایدۀ رهگشای « تشکیل مجلس موسسان» را  پیشتر طرح کرده بود.  

متاسفانه هستۀ سخت قدرت، با محوریت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی،  همچنان در کار « انکار» و « فرافکنی» اند و از ابزار « سرکوب» و  ارعاب برای مواجهه با شهروندان، اعمّ از کنشگران و تحلیل گرانِ سیاسی و مردم کوچه و خیابان استفاده می کند. سوگمندانه، به رغم گفتن و نوشتن  و گوشزد کردن و هشدار دادنِ مکرر و پرداخت هزینۀ بسیار توسط نیکخواهان و دردمندان این مرز و بوم، انسانهایی که حریت، جسارت، شجاعت و اصالت در آنها موج می زند؛ حاکمیت نمی خواهد قدمی رو به جلو بردارد و از درِ تعامل با شهروندان بر آید و از حجم درد و رنجِ انبوه آنها بکاهد و اعتراضات مدنیِ بحقّ آنها را به رسمیت بشناسد. سخنان  آقای خامنه ای در سال جدید شمسی  و مخالفت آشکار با تغییر قانون اساسی و برگزاری رفراندوم، رفراندمی که  قانون اساسیِ موجود هم بر آن صحه نهاده؛ بر این رویۀ مایوس کننده مهر تایید زده است.                                                                       

در وضعیت غریبی واقع شده ایم. کشور عزیزمان با انواع مشکلاتِ زیست محیطی- اجتماعی- سیاسی-فرهنگی...دست و پنجه نرم می کند؛ کثیری از شهروندان وارثان دردهای بیشمارند و  در حسرت  خنده های دنباله دار؛ در حسرت افق روشنی که در سپهر سیاستِ ایران زمین سر برآورد، در حسرت تحققِ حقوق و مطالباتِ شهروندیِ بنیادینِ به محاق رفته، در حسرت.... 


«خنده‌ای کو که به دل انگیزم؟
قطره‌ای کو که به دریا ریزم؟
صخره‌ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.»



https://www.instagram.com/p/CroJsksOCPg/?igshid=MDJmNzVkMjY=