Get Mystery Box with random crypto!

. «رندی دیدم نشسته بر خِنگ زمین نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و | سروش دباغ

.
«رندی دیدم نشسته بر خِنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهرۀ این»

چند روز پیش جلسۀ گفتگوی نیکویی پیرامون کتاب « زندگی برازندۀ من»، نوشتۀ کارول پیرسون و هیو کی مار که توسط کاوه نیری به فارسی برگردانده شده، در فضای کلاب هاوس برگزار شد. در آن جلسه حولِ کهن الگوهای 12 گانۀ سفر قهرمانی ( معصوم، یتیم، آفرینشگر، عاشق، جادوگر، جستجو گر...) و مراحلِ سه گانۀ سفر قهرمانی و نقشۀ راه زندگی به روایت پیرسون به اتفاق سهیل رضایی نازنین و دکتر آرش تقویِ عزیز گفتگو می کردیم.

در بخشی از این گفتگو، سخن از برخی از معادل هایی که برای مراحل 12 گانۀ سفر قهرمانی یونگی- پیرسونی در زبان فارسی انتخاب شده به میان آمد. در متون مختلفی از جمله ترجمۀ این کتاب، برای دو مرحله sage و دjester، در سفر قهرمانی، معادل های « فرزانه» و « دلقک» انتخاب و اختیار شده است.

برابر نهادهای فوق نادرست نیستند و ادای مقصود می کنند. در عین حال، پیشنهاد من برای sage، « حکیم» و برای jester، « رند» است. در انتخاب این معادل ها، به میراث گذشته و سنت شعری- حکمی زبان پارسی هم عنایت داشته ام. فاضل و فهمیده بودن، تجربۀ زیستۀ غنی داشتن و در جستجوی دانش و حقیقت روان گشتن، از مولفه های کهن الگوی sage است. در میان گذشتگان ما، در بزرگانی چون خیام، نظامی و فردوسی، به گواهی آثار و تجربۀ زیسته شان، این کهن الگو بروز و ظهور چشمگیری داشته است. بی سبب نبوده که در متون ادبی و تاریخی، ایشان را حکیم نامیده اند. با عنایت به نکات فوق، به نظرم برابر نهادِ « حکیم» که با زندگی حکیمانه در می رسد، معادل مناسبی برای sage در این ایستگاه از سفر قهرمانی است.

افزون بر این، طنز و بذله گویی، تسخر زدن به دنیا و جدی نگرفتن خود و جهان پیرامون و قدرت و توان خندیدن به آنرا داشتن که طنین رواقی دار ، از مولفه های کهن الگوی jester  است؛ که « حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست». همچنین، در حال زندگی کردن و ابن الوقت بودن و  « وزن بودن را احساس کردن» و  راه لذت بردنِ از زندگی را دانستن و مزه زیستن را چشیدن و « خرسندی» را لمس کردن، از دیگر مولفه های jester  است. با عنایت به بار معنای واژۀ « دلقک» در زبان فارسی، به نزد من، معادل « رند»، که تبار  خیامی- حافظی دارد و مولفه های یاد شده را یکجا در خود دارد، برابر نهاد بهتری برای jester  است. در روزگار کنونی، « رند»، بار معنایی منفی هم دارد و در ترکیباتی مثل « مرد رند» نیز بکار رفته؛ در عین حال،  می توان از  پیشینه و نسب-نامۀ آن  استفاده کرد و با تکرار و برجسته کردن، آنرا جا انداخت و در فضای روان پژوهی و روانشناسی از آن  بهره برد.                                                                          

بنا دارم در ادامۀ سفرهای اگزیستانسیلِ  دور و دراز خود، در  ایسنگاه بعدی که با « زیر و زبر شدن تولستوی» در می رسد؛ به قصۀ « رندی» و « حکمت» هم بپردازم و نسبت آنرا با معنای زندگی، سلامت روان و سلوک معنوی، به قدر وسع بکاوم.

https://www.instagram.com/p/CtHwAdmusKW/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==