Get Mystery Box with random crypto!

. چند وقتی است مشغول زیر و زبر شدنها و دغدغه های اگزیستانسیلِ | سروش دباغ

.

چند وقتی است مشغول زیر و زبر شدنها و دغدغه های اگزیستانسیلِ تولستوی ام و در هوای « اعترافات» و « مرگ ایوان ایلیچ» اش دم می زنم و غوطه می خورم. جهت تقریرِ تلقیِ خود از این مهم و واکاویِ مقولاتی چون معنای زندگی و مواجهه با مرگ ، هم از سه گانۀ شغل ( job) ، دلمشغولی ( career) و رسالت ( calling) که در ادبیات روان پژوهی و بهبود خود ( self-development) طرح شده بهره برده ام؛ هم از ستونهای چهارگانۀ معنای زندگی به روایت امیلی اسمیت در سنت «روانشناسی مثبت گرا» که از این قرارند: تعلق ( belonging)، هدف ( purpose)، فراروی ( transcendence) و داستان گویی (story telling).
افزون بر این، سه گانۀ زحمت ( labour)، کار ( work) و عمل( action)، از تفکیک های رهگشا و بصیرت بخشِ هانا آرنت ، متفکر و فیلسوف سیاستِ بزرگ سده بیستم، در اثر خواندنیِ « وضع بشری» اش استفاده کرده ام.

چنانکه در می یابم، سه گانۀ آرنت که سخت متناسب با وضعیت اگزیستانسیلِ انسانهای پیرامونیِ کنونی ست، تشابه و تفاوتِ در خور درنگی با سه گانۀ « شغل»، « دلمشغولی»، «رسالت» از سویی و ستون « داستان گویی» از سوی دیگر دارد. همچنین ربط و نسبتی دارد با « سلسله مراتب نیازها» به روایت آبراهام مازلو، روانشناس آمریکایی معاصر.

امیدوارم بسط مقولات فوق و تطبیق و نسبت سنجی اش با مکتوبات تولستوی، روایت اگزیستانسیلِ تامل برانگیزی از این نویسندۀ بزرگ روسی، در زبان فارسی زبان بدست دهد.

بناست تا یکماه دیگر، صورت نهایی این جستار بلند منتشر گردد و پیش چشم مخاطبان قرار گیرد.


https://www.instagram.com/p/Ct1k15DO-1m/?igshid=ZWRlZmRiZGNlZQ==