Get Mystery Box with random crypto!

. ' تلقیِ من از «تنهایی اگزیستانسیل» با یالوم متفاوت است و برا | سروش دباغ

.
" تلقیِ من از «تنهایی اگزیستانسیل» با یالوم متفاوت است و برای تبیین آن، بجای متافور« کشتی»، از متافور «بادکنک» استفاده می‌کنم. در بکار بستنِ این استعاره، آموزه های معرفت شناختیِ کانت را وام می کنم... یالوم می‌گوید هر یک از ما بسان کشتی‌های تنهایی است در دریایی تیره و تار؛ اما به روایت من، ما بادکنک‌هایی پراکنده در آسمانیم. می‌توانیم به بادکنک‌های دیگر نزدیک بشویم و آن‌ها را که در بادکنک‌های دیگر نشسته‌‌اند، تماشا کنیم؛ اما هرگز نمی‌توانیم به بادکنک‌های یکدیگر داخل شویم. بپرسیم چه تفاوتی است میان کشتیِ واقع شده در دریای تیره و تار و بادکنک رها شده در آسمان؟ وقتی می‌گویم بادکنک‌هایی در آسمانیم، تأکید براین امر است که آسمان گاه توفانی می‌شود، گاه ابری، گاه آفتابی، گاه بارانی و گاه برفی . یالوم می‌گوید دریایی همیشه تیره و تار؛ اما به نزد من ما بسان بادکنک‌هایی هستیم واقع شده در آسمانی گاه تیره و گاه روشن، گاه آفتابی و گاه ابری."

از همۀ دوستان و عزیزانی که از سر لطف، فرا رسیدنِ « روز قلم» را به نگارنده تبریک گفته اند، صمیمانه سپاسگزارم. به سهم خود، دستان یکایکِ اهل قلم را به گرمی می فشارم و روزهایی پرتقالی و سرشار از رضایت باطن را برایشان آرزو می کنم. سخت خرسندم که سی سالی ست با قلم و نوشتن مانوسم. در دهۀ هفتاد شمسی، روزگاری که دانشجوی داروسازی بودم، به قدر وسع آنروز خود، در نشریه « موج» قلم می زدم. پس از آن، چند صباحی با نام مستعار «سروش وفا»، سیاه مشق هایی در یکی از نشریات هفتگیِ داخل کشور می نوشتم.

در ادامه، در دهۀ هشتاد شمسی، افزون بر نگارشِ مقالات و کتابهای تخصصی در دو حوزه فلسفۀ ویتگنشتاین و فلسفۀ اخلاق، مقالاتی در نشریات «مدرسه» و « مهرنامه» منتشر کردم. در دهۀ نود شمسی، در نشریات و سایت های « بخارا»، « جرس»، « زیتون»، « دین آنلاین»،... می نوشتم؛ ارتباط قلمی ام با « زیتون» و « دین انلاین» همچنان برقرار است. کثیری از این جستارها، در کتابهای 27 گانه ای که طی شانزده سال گذشته بر قلم من جاری شده و سربرآورده ، گنجانده شده و پیش روی مخاطبان قرار گرفته اند...

چنانکه در می یابم و احوال خود را رصد می کنم، نگارش و اشتغال به نوشتن با اگزیستانسِ من، عمیقا گره خورده و گریزی و گزیری از آن ندارم و برایم جایگزینی ندارد.
تو گویی برای کاستن از  حجم « بار هستی» و « درد جاودانگی» و « تنهایی اگزیستانسیل»؛  پناه بردن به نوشتن و  برای دقایق و ساعاتی غافل گشتن از آنچه پیرامونم می گذرد و  «غرقگی» را در نوشتن چشیدن و مزه مزه کردن، « تاب آوری»  و « تنهایی مخلمین» ام را می افزاید، روانم را نوازش می دهد و غفلت پاک و آرامشی را برایم رقم می زند....                                                                      

اگر موافق تدبیر من شود تقدیر، جلد دومِ « شمّۀ ای از شوریدگیِ شمس» تا اواخر مرداد ماه دیگر منتشر می شود. جلد نخست این اثر، بهار سال گذشته انتشار یافت. همچنین، صورت منقح و به آب ویرایش شسته شدۀ  درسگفتار 12 جلسه ای ام دربارۀ فلسفۀ رواقی با محوریت کتاب « فلسفه ای برای زندگی»، نوشتۀ ویلیام اروین که 3-2 سال پیش برگزار شد، تحت عنوانِ   « پاکی خوشۀ زیست: زیستن رواقی در اینجا و اکنون» تا اواخر پاییز متولد می شود. « تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند».

https://www.instagram.com/p/CuVKCK3u0xR/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==