من زود عذاب وجدان میگیرم، خیلی زود! مثلا کودک درونم عجولانه و | صدا و سکوت
من زود عذاب وجدان میگیرم، خیلی زود! مثلا کودک درونم عجولانه و مغرورانه حرفی میزند و قضاوتی میکند یا منتی میگذارد و کسی را ناخواسته میرنجاند و این منم که تا مدتها فراموش نمیکنم و شبها خواب را بر خودم حرام میکنم و مینشینم و به دفعات, همان لحظه و همان اشتباه را در ذهن خودم تکرار میکنم و روی همان ثانیهی وقوع اشتباه دقیق میشوم و به خودم تذکر میدهم و خودم را جای فرد مقابلم میگذارم و جای او هم رنج میکشم و خودم را بارها در دادگاه وجدان خودم محاکمه میکنم و به خودم قول میدهم تکرار نکنم و ... اگر از من رنجیدید، لطفا همان روز اول مرا ببخشید و مطمئن باشید من بهجای شما در حال محاکمهی خودم هستم و باور کنید که واقعا قصد ناراحت کردن شما را نداشتهام و هرچه بوده بدون فکر اتفاق افتاده! اصلا من آدمِ ناراحت کردنِ آدمها نیستم! یعنی بلد نیستم، نمیتوانم، دلش را ندارم! مرا همان کودک ۷ سالهی نابلدی بدانید که حتی وقتی مقصر نیست، دنبال دوستش که قهر کرده میدود و عذرخواهی میکند و با گریه از او میخواهد که او را ببخشد و هرکجا کسی غمگین بود، به خودش میگیرد و خیال میکند خودش کاری کرده که نباید میکرده. من هنوز همانم! همینقدر ساده و بدون حاشیه! من یکی را زود ببخشید و از من چیزی به دل نگیرید لطفا!!!!