سی و هشت ساله بودم که کرونا آمد همه چیز تعطیل شد همه چیز بر با | گامها(مجتبی رجبی)
سی و هشت ساله بودم که کرونا آمد همه چیز تعطیل شد همه چیز بر باد رفته به نظر می آمد رویاها، برنامه ها، آرزوها... در سی و نه سالگی اما درختان حیاط هنوز بار میداد و درختان کوچه بغلی سرسبز بود و درختان خیابان بالایی سرحال بنظر میآمد زندگی ادامه داشت...