لوهان: ددی، ابنبات .. لولو ابنبات میخواد.
سهون: نه بیبی، برای امروز ابنبات نداریم.
لوهان: ازت متنفرم.
سهون: منم دوست دارم عزیزم.سهون: اگه روزی برسه که عاشقت نباشم چیکار میکنی؟
لوهان: بهت سیلی میزنم تا از خواب بلند شی.
سهون: لوهان، میخوام یه صحبتی با پدرت داشته باشم!
لوهان: در چه مورد؟
سهون: تقسیم مسئولیت!
سهون: که منم ددیت باشم^^
*دعوا میکنن*
لوهان: اصن همه چیتو بردار و برو.
سهون: باشه.
سهون:*لوهانو میندازه رو دوشش و کیف و گوشیشو برمیداره*
لوهان: من وقتی رفتم دبیرستان استریت بودم.
سهون: *کنارش وایمیسه*
لوهان: ولی استریت بودنم فقط یه روز طول کشید.لوهان: دوست داری بیای و چیزی که مامانم درست کرده رو ببینی؟
سهون: مامانت چی درست کرده؟
لوهان: منو
سهون:....آره
سهون: امضامو تغییر دادم. یکی بیاد نظر بده چطوره.
لوهان: بیا. اینو امضا کن ببینم چطور شده.
سهون:*امضا میکنه*
سهون: این سند ازدواج نیست؟
لوهان: مگه برای خوشگل بودن امضات برای این سند تمرین نمیکردی!
-𝑯𝒖𝒏𝑯𝒂𝒏𝑻𝒘𝒆𝒆𝒕'♡
•✾──────────
https://t.me/joinchat/AAAAAD9Vm05lcAmh5CqtOA
