جونگين : آقاي "دو" كيونگسو : كي اينجوري صدا كردنمو تموم ميكني؟ جونگين : وقتي كه يه "كيم" بشي!
[ كايسو سر قرار ]
كيونگسو : آخرين باري كه با كسي قرار داشتي چطور پيش رفت؟ جونگين : اون پسر اونقدر قشنگ و عالي بود كه فقط ميخواستم بلندش كنم, با خودم ببرمش خونه! كيونگسو : اينكارو كردي؟ جونگين : نه ميخوام قبلش اين دسرو تموم كنم.
جونگين : به نظر مياد خانوادت اونجور كه بايد ازت مراقبت نميكنن بايد يكي ديگه براي خودت پيدا كني كيونگسو : غير ممكنه جونگين : ميتوني به خانواده من ملحق شي جايگاه همسرم هميشه براي تو خاليه
جونمیون : بلاخره پیداتون شد! معلوم هست از صبح تا حالا کجایین؟ کیونگسو : باید یه سری چیزا رو برنامه ریزی میکردیم، بعدش رفتیم غذا خوردیم و یسری اتفاقات افتاد جونمیون : پیرهنت برعکسه جونگین : آره این همون اتفاقاتی بود که گفت
كيونگسو : من يه گربه ميخوام كيونگسو : ميخوام رو تختم بازي كنه و كلي بهش عشق بدم جونگين : جونگين : ميوو
