تهیونگ: تو چندتا #پـدرداری؟ جونگکوک: از نظر خـونی، احساسـی، قانونـی یا جنسـی؟ تهیونگ: جونگکوک: درکل دوتا، یکیشون هم خودتـی تهیونگ: ──⋯•𝗞 𝗢 𝗢 𝗞 𝗩•⋯───
*تهیونگ صدای در رو میشنوه و میره بازش میکنه* جونگکوک: سلام جونگکوک: #سفـارشتون رو اوردم تهیونگ: تهیونگ: چه سفـارشی؟ جونگکوک: یه پسر خوشتـیپ و دوست داشتـنی:) تهیونگ: ──⋯•𝗩 𝗞 𝗢 𝗢 𝗞•⋯───
[تهکوک به عنـوان جنگیر] تهیونگ: فکر کنم یه روح به #باسـنمچنگ زد روح: اون من نبـودم، جونگکوک بود تهیونگ: تهیونگ: داداش وات د فاک؟ ──⋯•𝗩 𝗞 𝗢 𝗢 𝗞•⋯───
جونگکوک: ایـن چیه؟ تهیونگ: #لیسـتکارایی که باید بکنم. جونگکوک: جونگکوک: اما این که فقـط #اسممن روشه. ──⋯•𝗞 𝗢 𝗢 𝗞 𝗩•⋯───
جونگکوک: بیا چندتا #فیـلمپـ.ورن تو اتاقـم ببینیم تهیونگ: ولی تو که تو اتاقت تلویزیون نداری! جونگکوک: نه، اما یه #آینـهبزرگ رو به روی تخـتم دارم تهیونگ: