Get Mystery Box with random crypto!

تفکر سیستمی

لوگوی کانال تلگرام strategictought — تفکر سیستمی ت
لوگوی کانال تلگرام strategictought — تفکر سیستمی
آدرس کانال: @strategictought
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 704
توضیحات از کانال

@Dr.Favakeh
مشاور سرمایه گذاری و مهندسی فروش
مشاور برنامه ریزی و پیاده سازی استراتژی در سازمان
مشاوربرنامه ریزی و مدیریت پروژه و ساخت
دکتری مدیریت کسب و کار
کارشناس ارشد مدیریت پروژه- PMP
پایه یک محاسبه,نظارت و اجرا از اداره کل راه و شهرسازی
۰۹۱۷۷۰۰۰۶۸۷

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-10-20 18:16:30 کتاب جلد اول *جعبه ابزار مدیریت پروژه*
به قلم :
سیامک نوری(عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت)
محمد علی فواکه
مرتضی باقرپور(عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت)
*از طریق انتشارات دانشگاه علم و صنعت منتشر گردید*.

چند نکته در خصوص این کتاب
*تمام منافع کتاب به امور خیریه، عام المنفعه و فرهنگی اختصاص خواهد یافت*.

نکته اول اینکه: این کتاب را دوست داریم نه از این باب که ما آنرا نوشته ایم، بلکه به این خاطر که فکر می کنیم مطالب آن مفید و کاربردی است. بیش از هر کسی برای خودمان. امیدواریم که این نوشته ها برای شما نیز به کار آید.
نکته دوم اینکه مطالب بسیاری بود که می شد به این مجموعه افزود، اما از بین مطالب مختلف در حوزه برنامه ریزی و مدیریت پروژه، آنهایی را انتخاب کردیم که سه شرط داشته باشد:
-         در سازمانهای پروژه محور به وضوح کاربرد داشته باشد. مفاهیم انتزاعی هر چند شیک و دهان پر کن را به کنار گذاشتیم.
-         خوانندگان بتوانند بعد از مطالعه، آن مطلب را به کار برند.
-         خودمان آن را فهم کرده باشیم، تجربه کرده باشیم و به آن باور داشته باشیم.
نکته سوم اینکه: خودمان از نوشتن این کتاب بسیار آموختیم و لذت بردیم. امیدواریم شما نیز به اندازه ما از این کتاب لذت ببرید و از آن بیاموزید.
نکته چهارم اینکه کتاب ها و منابع موجود در زمینه برنامه ریزی و مدیریت پروژه متنوع اند و به خاطر حرفه مان و تحصیلاتمان  با این کتب مانوسیم، اما سعی کرده ایم کتابی بنویسیم که متفاوت از بقیه باشد. اندکی جامع تر و کاربردی تر. چرا که هدفمان نوشتن کتاب نیست. هدفمان برداشتن یک گام به جلو است. امیدواریم موفق بوده باشیم.
نکته پنجم اینکه سعی کرده ایم چارچوبی جامع، فراگیر و گام به گام برای برنامه ریزی و کنترل پروژه در سازمان فراهم کنیم چیزی که خودمان در منابع و مراجع موجود نیافتیم و اکنون تقدیم شما می کنیم.

https://chat.whatsapp.com/K6rAgnLDLAf9HNIGbE31iQ

https://chat.whatsapp.com/C84xETXvC7i57JsbHUqbhK
517 views15:16
باز کردن / نظر دهید
2021-10-20 18:16:30
429 views15:16
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 23:49:11 mi0shbw68dAWZ


https://chat.whatsapp.com/FsEBIKHhLweKO89vHVCLor


کانال های برنامه ریزی توسعه
Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/BMr3awO909wHp2xI3EovXw

https://chat.whatsapp.com/LixYmGfgCZ2D1fylo1ffy3
415 views20:49
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 23:49:11 ۵۰ سال پیش ماشین های حمل بار مانند لیفتراک هنوز ساخته نشده بودند. یکی از حرفه های رایج، حرفه باربری بود. باربرها، تشکل های حرفه ای خاص خود را داشتند، مکان های مشخصی برای جمع شدن دور هم تعریف کرده بودند. حتی مسابقات ورزشی مانند وزنه برداری و مچ انداختن که توانمندی بدنی آنها را نشان می داد نیز جزئی از این فعالیتهای جانبی بود.

اما زمانه عوض شد! با آمدن لیفتراک و سایر ماشین آلات صنعتی حمل بار، به مرور حجم تقاضا برای این افراد کاهش پیدا کرد. بخشی از این افراد تلاش کردند که با تقویت توان جسمی خود، در رقابت با سایر همکاران، شانس خودشان را برای یافتن یک شغل افزایش دهند. به مرور که تعداد کمتری باربر نیاز بود، این رقابت هم شدیدتر شد. به عبارتی دیگر هر باربری شانس اینکه کاری به او داده شود را نداشت. دایره پذیرش این محافل حرفه ای هم تنگ تر شد و به سختی افراد جدیدی را به این حرفه راه می دادند. و توجیحات زیادی از طرف باربرهای قدیمی مطرح می شد که این ماشین های صنعتی مضر هستند، دقت کافی برای حمل بار را ندارد، در جاهایی که دلسوزی و ظرافتهای کاری که یک باربر حرفه ای فقط می تواند به خرج دهد، این ماشین آلات فقط کار را خراب می کنند و ... در کنار این تحولات، به مررو دستمزدهای باربرها کاهش پیدا کرد، کارهایی که به آنها محول می شد عمدتا در مکانهای دور افتاده یا حالتهای خاصی بود که هنوز ماشینهای حمل بار نیامده بودند. کار به جایی رسید که در عرض ۵۰ سال، تقریبا بیش از ۷۰ درصد از بازار حمل بار توسط باربرها از بین رفت و این حرفه به مرور رو به انقراض گذاشت.

اما عده ای مسیر دیگری رفتند! برخلاف عده ای که واکنش هیجانی داشتند و سعی کردند که جا پای خود را در آن حرفه محکم تر کنند، تعدادی از باربرها مسیر دیگری را در پیش گرفتند. این باربرها به یادگیری رانندگی ماشین های حمل بار پرداختند. این مهارت، در کنار بقیه توانمندیهای آنها مانند شناخت کارفرمایان، آشنایی با نیازمندیهای حمل بار و شناخت انواع بار و ملاحظات حمل باعث شد که به عنوان گزینه های برتر برای انتخاب رانندگان لیفتراک قرار گیرند. هرچند که در ابتدای مسیر یادگیری نحوه هدایت لیفتراک سخت تر از قوی تر کردن بازوان برای حمل بارها به شکل دستی بود.

*ما در زندگی شخصی، اداره سازمان و کشورداری دو مسیر کلی برای توسعه توانمندی ها و مهارت ها داریم*.
مسیر عمودی: یعنی اینکه در همان مهارت ها یا توانمندی هایی که داریم عمیق تر شویم و مهارت های تخصصی مان را افزایش دهیم. این به ما کمک می کنند که آنچه را که تا به حال انجام می داده ایم را بهینه تر و با کیفیت تر انجام دهیم.
مسیر جانبی یا افقی: مهارت های مکمل دیگر را به مهارت های فعلی مان بیافزاییم. این کار باعث می شود فرصتهای حرفه ای جدیدی را برای خودمان فراهم کنیم و اثربخشی مهارتهای موجود خودمان را افزایش دهیم.
*جهت حرکت بسیار تعیین کننده است*. هر دو دسته از باربرها تلاش کردند پرداختند. دسته اول در راستای ماندن در حرفه ی در حال انقراض خودشان همان مهارت های قبلی را توسعه دادند و دسته دوم در جهت حرکت به سمت حرفه های جدید مهارت های مکمل یا جدید آموختند. بنابراین جهت حرکت می تواند بسیار حیاتی باشد.

در سطح سازمان، فرض کنید که شما مهارت تولید و مهندسی بالایی دارید اما محصولات شما فروش نمی رود. می توانید مجددا روی توانمندی های تکنولوژیک خود کار کنید و محصولات پیشرفته تر و کیفی تری بسازید (مسیر عمودی) یا اینکه مهارت های بازارسازی و بازاریابی خود را توسعه دهید (مسیر جانبی).
بگذارید در سطح کشورداری نیز مثال بزنم. ما جذابیت های زیادی در حوزه توریسم داریم و البته از زیرساخت های ضعیف مانند صنعت هتلینگ و اقامت رنج می بریم. می توانیم روی این موضوع متمرکز شویم که هتل های لوکس تر، شیک تر و بیشتری ایجاد کنیم (مسیر عمودی) یا اینکه با تورهای گردشگری جهانی ارتباط برقرار کنیم برای جذب بیشتر مشتری با همین سطح از امکانات موجود و ایجاد کمپین ایران گردی در فضای مجازی. (مسیر افقی)

با توجه به اینکه شرایط بیرونی چگونه است و اینکه وضعیت مهارتی ما چیست، باید دست به انتخاب بزنیم و جهت را مشخص کنیم، عمودی یا جانبی یا هر دو؟ به عنوان مثال اگر مهارت های ما عمدتا حول یک یا چند محور بسیار تخصصی شکل گرفته است یا این که حرفه ما در حال تغییر کردن است، مسیر افقی اولویت بیشتری خواهد داشت. ولی اگر ما تازه وارد هستیم و هنوز مهارت ويژه ای در حوزه تخصصی ای که کار می کنیم ، نداریم، فعلا باید مسیر عمودی را پیش ببریم.

*دقت کنید که اگر در پیچ های تاریخی درست مسیر خود را انتخاب نکنیم، این اشکال جاده نیست این اشکال مسیریابی ماست*.



‍ کانالهای تفکر سیستمی



Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/GGUiKZBlUc65S1Z93jKHp9

https://chat.whatsapp.com/JOcfvPGOq
409 views20:49
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 23:48:55 ایران ما قربانی انبوه ایده‌هایی است که در ابتدا بسیار زیبا، عملی و زودبازده به نظر رسیده‌اند؛ یک نفر آن را ترسیم کند؛ جمعی بگویند «اوه! یافتیم» و دست به‌کار شوند. دست به‌کار شده‌اند و در میانه راه، آن‌چه خلق شده کمتر به هدف مد نظر سیاست‌گذار و ایده‌‌پرداز شباهت داشته است.

*بگذارید 5 را مرور کنیم*: اول تولید انبوه مسکن دولتی آغاز شد و از مسکن مهر درآورد؛ دوم جنبش مقاله نویسی آی‌اس‌آی در دانشگاه ها شروع شد و به «تجارت کثیف مقاله و پایان‌نامه» رسید. سوم ساخت سازه‌ها و تأمین آب برای توسعه کشاورزی شروع شد که به خشکی تالاب‌ها رسید؛ چهارم توسعه کمی دانشگاه ها آغاز شد و به سقوط کیفی آموزش عالی و مدرک فروشی ختم شد. هدفمندی یارانه‌ها برای ارتقای بهره‌وری انرژی، افزایش عدالت اجتماعی و اهدافی دیگر طرح شد و نهایتاً به بحران مالی برای دولت و توزیع مساوی بی هدف یارانه انجامید .
راستش را بخواهید. *در نگاه اول ممکن است فکر کنیم این حکمرانان ما هستند که اینگونه اند. اما اگر دقیق تر و منصفانه تر به خود بنگریم. می بینیم که مدیران ما آیینه تمام نمای ويژگی های ما هستند. این روحیه بیمارگونه در همه ما وجود دارد*. همه ما عاشق این هستیم که یک شبه ره صد ساله برویم. انضباط راهبردی، صبوری، پایداری و تداوم را دوست نداریم و راهگشا نمی دانیم.
کارهایی مانند هدفمندی یارانه ها، مسکن مهر، توسعه کمی بی کیفیت دانشگاه ها بیشتر به چشم ما می آیند. اما بگذاریم به زندگی شخصی و خانوادگی خود دقیق تر نگاه کنیم! ما در زندگی خود نیز همین رویکرد را داریم. *بگذارید 3 نشانه این بیماری را مرور کنیم*.

سطحی فکر می‌کنیم. بیش از یک صفحه برنامه برای آینده کاری که می خواهیم بکنیم، نداریم. مشکلات، موانع، زیرساخت های لازم و سناریوهای احتمالی را نمی بینیم و به آن فکر نمی کنیم. نمی دانیم که این کار چه پیامدهایی دارد؟ چه عواقبی دارد؟

هیجانی تصمیم می‌گیریم و به عشق در نگاه اول باور داریم. در نگاه اول عاشق یک ایده می شویم و نمی گذاریم منتقدان آن ایده را در فضایی غیرهیجانی نقد کنند.

فرهنگ شفاهی داریم. زیاد حرف می زنیم اما چیزی روی کاغذ نمی آید، وقتی برای پروژه های میلیاردی درخواست مستندات می کنید سه ساعت حرف می زنیم اما دریغ از یک کتابچه 20 صفحه ای.
و همین ما هستیم که می شویم مدیر کل و وکیل و وزیر و سپس همین شخصیت بیمارگونه ما در جایگاهی خطیرتر، هنرمندانه به فاجعه آفرینی ادامه می دهد. چه باید کرد؟ دقیقا باید روی همین سه ويژگی (سطحی، هیجانی و شفاهی) کار کرد. *هر گاه خواستیم یک تصمیم استراتژیک اتخاذ یا طرحی استراتژیک را اجرایی کنیم این گونه عمل کنیم*:

عمیق باشیم به چه معنا؟ هم به پیش نیازها فکر کنیم و هم به پیامدها و واکنش ها. هم به اهداف فکر کنیم و هم به اقدامات. آن اقدامات را هر چه می توانیم به اقدامات ریز بشکنیم. ایرادی ندارد اگر بعدا در عرصه عمل 50% برداشت های اولیه ما اصلاح شد مهم این است که در ابتدا خوب و عمیق بیاندیشیم.

عقلایی بیاندیشیم، چگونه؟ زود تصمیم نگیریم. بگذاریم تصمیمات در کوره انتقادات و بررسی های متفاوت پخته شود.

مکتوب کنیم یعنی تنبلی را کنار بگذاریم و بنویسیم. در همین نوشتن است که می فهمیم که نمی فهمیم و می دانیم که نمی دانیم!


‍ کانالهای تفکر سیستمی



Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/GGUiKZBlUc65S1Z93jKHp9

https://chat.whatsapp.com/JOcfvPGOqmi0shbw68dAWZ


https://chat.whatsapp.com/FsEBIKHhLweKO89vHVCLor


کانال های برنامه ریزی توسعه
Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/BMr3awO909wHp2xI3EovXw

https://chat.whatsapp.com/LixYmGfgCZ2D1fylo1ffy3
279 views20:48
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 23:48:28 نکاتی که باید به خاطر بسپارید.
قسمت اول/مقدمه

همه ما در هر سطحی به *تفکر استراتژیک* نیاز داریم ،چه سرباز باشیم یا سردار،خانه دار باشیم یا استاندار،رییس مدرسه باشیم یا رییس جمهور،دبیر انشا باشیم یا دبیر کل سازمان ملل متحد.
*تفکر استراتژیک کمک می کند هوشمندانه اهداف حیاتی زندگی شخصی،سازمانی یا ملی خود را انتخاب کنیم و سپس با تمرکز پویا بر این اهداف،ابزارهای دستیابی به آنها را به کار بگیریم‌*.

وقتی رفتارهایی را شناسایی می کنیم که بیشترین تاثیر را بر موفقیت کسب و کارمان دارد،معقول و ضروری به نظر می رسد که این رفتارها را به صورت منظم تکرار و تمرین کنیم،زیرا بارها و بارها تمرین یک رفتار می تواند به شکل گیری عادت و مهارت مربوط کمک کند.

از این به بعد پیرو یادداشت قبلی در نظر داریم از مدل ذهنی دو استراتژیست برجسته
*دکتر محمد حسن اسدی،دکتری مدیریت استراتژیک و مالی*

*مهندس محمود صفایی ،کارشناس ارشد مدیریت برنامه ریزی شهری*

استفاده نموده و
*استراتژیک اندیشیدن را به عادت تبدیل کنیم*. و به کد گشاییDNA رموز توسعه یافتگی دست یابیم.

با من همراه شوید و حوصله کنید.


ادامه دارد....

کانال های برنامه ریزی توسعه
Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/BMr3awO909wHp2xI3EovXw

https://chat.whatsapp.com/LixYmGfgCZ2D1fylo1ffy3

گروه
‍ Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/GTH8KIpDQQsH5vmXdurOOb

کانالهای تفکر سیستمی



Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/GGUiKZBlUc65S1Z93jKHp9

https://chat.whatsapp.com/JOcfvPGOqmi0shbw68dAWZ


https://chat.whatsapp.com/FsEBIKHhLweKO89vHVCLor
298 views20:48
باز کردن / نظر دهید
2021-04-19 20:54:01 ما ایرانیان از فقر و بدبختی رنج می بریم. این را من نمی گویم پای صحبت هر ایرانی که می نشینی از زمین و زمان شاکیست که هر سال دریغ از پارسال. می نالد و راه خلاص می جوید. و جالب اینجاست که راه حل همه این ها را هم درآمد بیشتر می داند. اگر درآمدم و حقوقم بیشتر بود آنگاه ... اما گاهی فکر می کنم ما از فقر مادی و درآمدی به فلاکت دچار نشدیم بلکه از فقر فکری-فرهنگی-رفتاری در عذابیم.

*پنج پیشنهاد وجود دارد که یک شبه می تواند، سطح بالاتری از خوشبختی را برای همه ما فراهم کند*.

1. فقر و فلاکت یعنی اینکه در طبیعت خودمان آشغال بریزیم و از تمیزی طبیعت و خیابان های کشورهای دیگر تعریف کنیم.
خوشبختی یعنی از همین امشب، هیچگونه آشغالی در خیایان، ساحل، دریا و جنگل نریزیم. بدین ترتیب هزینه های پاکسازی به شدت کاهش پیدا می کند و معادل آن هزینه ها را می شود در امور توسعه ای (و نه نگهداشت) خرج کرد و یا دست کم شهر تمیزتری خواهیم داشت و حسرت تمیزی شهرهای خارجی را نخواهیم خورد.

2. فقر و فلاکت یعنی روزانه بیشتر از متوسط دنیا آب، نان و انرژی را مصرف می کنیم و هدر می دهیم. هر کس نداند فکر می کند که ما پول دارترین مردم دنیاییم. اما ما به ریال ریال آنچه هدر می دهیم احتیاج داریم. طبق یک محاسبه هدر رفت آب و نان در ایران معادل 114 تن طلا می باشد. می بینید ما در عین ثروتمندی، فقیریم. ثروت داریم اما خوشبخت نیستیم.
خوشبختی یعنی از همین امشب، هر ایرانی یک لیتر آب کمتر مصرف کند، نان را گرامی تر بدارد و از هدر رفت انرژی به هر شکلی جلوگیری کند.

3. فقر یعنی میلیاردها تومان خرج میکنیم نذری بدهیم و در پایان آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول درمان میمیرد.
خوشبختی یعنی از همین امشب، بیاییم برای یکسال، سفره و نذری و مراسم های اینچنینی را بگذاریم کنار و هزینه آن را تخصیص دهیم به صندوق های نیکوکاری که به درمان بیماران می پردازند. اگر هم نذری و سفره داریم، تمام (تاکید می کنم تمام) غذای آن را به نیازمندان بدهیم و نه اینکه به دوست و آشنا و همسایه ای که از ما سیرترند.

4. فقر یعنی اینکه روزانه ساعتها وقت مان را در شبکه های اجتماعی می گذارنیم و بخشی از آن را صرف فرو کردن دماغ مان در زندگی خصوصی دیگران می کنیم و بخشی دیگر را صرف فحش دادن در صفحه این بازیگر و آن ورزشکار. یعنی بطالت محض! و بعد آنگاه پشت چراغ قرمز تحمل پنج ثانیه توقف و تعلل دیگران را نداریم انگار که مهم ترین آدم روی زمین هستیم.
خوشبختی یعنی اینکه از زمان هایی که به بطالت می گذارنیم بکاهیم، فحش ندهیم و فراموش کنیم که مهم ترین آدم روی زمین هستیم و وقتی پشت فرمان ماشین مان می نشینیم، آرام، صبور و مهربانی را تجربه کنیم.

5. فقر یعنی اینکه کتابخانه ات کوچک تر از یخچالت باشد. فقر یعنی اینکه با هزینه پیتزا مشکل نداشته باشی اما برای هزینه یک کتاب دل درد بگیری.
خوشبختی یعنی اینکه از همین امشب تنها پنج درصد از هزینه غذایمان را بگذاریم کنار و کتاب بخریم. کسانی که کتاب می خوانند کمتر به دیگران فحش می دهند. بیشتر با دیگران همدلی پیدا می کنند. دیگران را کمتر به بی شعوری متهم می کنند و در نهایت هم خود آرامش بیشتری دارند و هم دیگران در کنار آنان خوشبخت ترند.

*بخش بزرگی از رفاه و خوشبختی حاصل توسعه یافتگی است*. اما توسعه یافتگی زمان بر است. ولی برخی از کارها هست که اگر همین الان شروع کنیم نتیجه آن دو ساعت بعد (و نه دو نسل بعد) نمایان می شود. اگر پول نذری هایمان را بدهیم به بیماران، اگر به دیگران فحش ندهیم، اگر آشغال نریزیم و اگر ... اگر بخواهیم که خوشبخت باشیم.
*خدا با ملتی است که می خواهد تغییر کند و تصمیم گرفته است که خوشبخت باشد*.

کانال های برنامه ریزی توسعه
Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/BMr3awO909wHp2xI3EovXw

https://chat.whatsapp.com/LixYmGfgCZ2D1fylo1ffy3

‍ کانالهای تفکر سیستمی



Follow this link to join my WhatsApp group: https://chat.whatsapp.com/GGUiKZBlUc65S1Z93jKHp9

https://chat.whatsapp.com/JOcfvPGOqmi0shbw68dAWZ


https://chat.whatsapp.com/FsEBIKHhLweKO89vHVCLor
408 views17:54
باز کردن / نظر دهید