Get Mystery Box with random crypto!

فراموش نمی‌کنم در عهد کودکی که به دبستان می‌رفتم، برای اولین ب | سُــوختہ حَــــقّ

فراموش نمی‌کنم در عهد کودکی که به دبستان می‌رفتم، برای اولین بار از یزد به قم مسافرت کردم.
در مسیر، راننده برای این که خوابش نرود با ما صحبت می‌کرد و گاهی پشت فرمان سوره یوسف را از حفظ می‌خواند.
او به من گفت:
اکنون که می‌خواهی به قم بروی و به زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها) مشرف شوی، از آن حضرت چه می‌‌خواهی؟
گفتم: نمی‌دانم که چه بخواهم!
او از من پرسید: ثروتمندترینِ فرد در شهر شما کیست؟
من کسی را که در آن زمان در یزد معروف بود که
از همه ثروتمندتر است، نام بردم.
گفت: اگر گدایی با زحمت و با راضی کردنِ دربانِ خانهِ آن شخصْ، خودش را به او رساند و درخواست یک ریال کرد، مردم به او نمی‌خندند که چه انسان احمقی است که از چنین ثروتمندی، پول حقیر و بی‌ارزشی را درخواست می‌‌کند؟
او به من گفت:
وقتی به حرم مشرف شدی، چیز کم نخواه و درخواستِ مال دنیا- که ناچیز و حقیر است- از حضرت معصومه (سلام الله علیها) نداشته باش!
آن راننده که امیدوارم خداوند با پیشوایانِ معصومش، محشورش گرداند، به من درس اخلاق داد و به من یادآور شد که نهایتِ دون‌همتی است که انسان در مکان‌های مقدس و روزها و شب‌هایِ خاصی چون ماه مبارک رمضان و شب‌های قدر، درخواست‌هایِ حقیرِ دنیوی از خداوند داشته باشد. بلکه در این فرصت‌های طلایی و ارزشمند باید از خداوند تعالی، توفیقِ بندگی و نیل به رضوان و مقامِ قربِ الاهی را درخواست کرد.
.
سجاده‌های سلوک، ص۲۸۲، محمد تقی مصباح یزدی.


@sukhtehag