صدا یک صدا، یک صدا از چنان راه دوری میرسد، که دیگر در گوش طن | paperback
صدا
یک صدا، یک صدا از چنان راه دوری میرسد، که دیگر در گوش طنین نمیافکند، صدایی چون صدای طبل خفیف، روشن به گوش میرسد.
هرچند گویی از ته گوری در میآید فقط از تابستان و بهار سخن میگوید، تن را آکنده از شادی میکند بر لبها شعلهٔ لبخند میافروزد
من به صدا گوش میدهم، صدای انسان است. که از هیاهوی زندگانی و جنگ و از ریزش آذرخش و همهمه گفتوگوها میگذرد. شما چی؟ آن را نمیشنوید؟ صدا میگوید: «دورهٔ غم کوتاه است». صدا میگوید: «بهار نزدیک است». نمیشنوید؟