امروز خیلی روز خوبی بود. آفتاب، صبحانه، باد، دوستان خوب، دوست | paperback
امروز خیلی روز خوبی بود. آفتاب، صبحانه، باد، دوستان خوب، دوستان هنرمند، غریبههای صمیمی، غریبههای مهربان، غریبههای خونگرم، غریبههای آوازخوان. دیروز و روز قبلش اینقدر بد بودن که با فکر به مردن، آروم میشدم. امروز اما یادم اومده که آدم به چیز زیادی نیاز نداره: آغوش، همصحبتی، کشف کردن و آفتاب.
همون داستان قدیمی و تکراری: توانایی برای عشق ورزیدن. دوست داشته شدن.