تعبیر خواب تلگرامی

2022-06-16 10:59:33 - سلام استاد دیشب خواب دیدم پلاک طلایی دیدم زنجیر همراهش نبود و بزرگ بود مثلا از کف دست بزرگتر بود، روش شکل زن حامله ای بود که اگر اشتباه نکنم روش نوشته بود تولدت مبارک ، بعد تو ذهنم اومد که عه تولدم نزدیک احتمالا همسرم برام بگیره اینو، انگار کسی پیشم بود اونم اینطور چیزی بهم گفت که همسرت برات میخره، من برا اینکه اون نفهمه گفتم نه اون پلاک کوچیک همراه زنجیر می‌خره

لطفاً تعبیرش میکنید


بعد تو ادامش

دوباره الان یادم افتاد

خواب دیگه ای دیدم

دیدم جایی بودم که صلواتی میوه گذاشته بودن برداریم منم چند مدل میوه برداشتم همشم میوه هایی بود که تو واقعیت ندیده بودم ،من از بقیه بیشتر میوه بر داشتم و برا همسرم با خودم آوردم دوباره دیدم جای سر سبزی رفته بودیم رودخانه داشت داشتم برای کسی توضیح می دادم که اینجا قبلاً آبش خیلی زیاد بوده که نمیشد پا بزاری از توش رد شی الان میشه با پا از توش رد شی ، بعد دیدم تو رودخونه ساعتی شبیه ساعت خواهرم اینا و لامپ شبیه لامپ خودمون رو اب بود داشت با اب رودخانه میرفت






مدیر ♡♡♡:

خواهرت الان با مساله ای درگیره؟






- استاد اینم دیدم
که انگار با کس دیگه ای ازدواج کرده بودم ولی بعد تو خواب قوربون صدقه اون شخص رفتم برا خودم عجیب بود و انگار دروغ میگفتم به اون شخص و ته دلم شوهر واقعیمو دوس داشتم و به این فک کردم تو خواب این مدت اصلا با شوهرم ( شوهر تو خواب) خوب نبودم

بیدار شدم از خودم بدم اومد این خوابو دیدم

والا نمی‌دونم ولی کمی از اینکه شوهرش کمکش نمیکنه و سر شوهرش شلوغه وقت برا خواهرم نداره گلایه دارع





تعبیر:

به این معنی هست که ممکنه حامله بشی
و همچنین شمایی که با این سختی به هم رسیدید وقت کافی برای همدیگه و زندگی مشترک نمیگذارید؛ ممکنه ساعت با هم بودن و زمان حاملگی بگذره و دیر بشه برای کسب چیزی [یا بچه]
به معنی مغتنم شمردن وقت هست و بهره برداری و لذت بردن.
با تمام وجود و تمام حواس در همین لحظه حل شدن و ریشه دواندن.

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پِیَم افتند هردم انجمنی
...
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

مِزاجِ دَهْرْ تَبَهْ شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی باز کردن / نظر دهید

2022-06-16 10:00:25 - سلام، امروز صبح من هفت از خواب بیدار شدم و ساعت نه دوباره خوابیدم و ده دوباره بیدار شدم.
در همین فاصله خوابی دیدم.
خواب دیدم در یک مجلس فامیلی (دقیق نمیدونم چی بود، جشن بود، دور همی بود)
بودم . یک خانومی که دختر دایی من میشه و پنجاه ساله هست الان حدودا و واسطه آشنایی من و همسرم بود در اون مجلس بود.
این خانوم مومن هست.
دیدم که ظرف شراب رو میزاره زیر میز کناربقیه شیشه ها و میگه دکتر گفته روزی یک لیوان بنوشم.
مامان من هم بهش گفت یادمه یک بار بقیه داشتن میخوردن و تو منعشون میکردی.
اون خانوم گفت یا مادر یزید (یا یه همچین چیزی) به مسخره و خنده البته.
در همین حین زنی رو دیدم از پشت که انگار آشنا بود و داشت راه میرفت انگار از حمام اومده بود و میخواست موهاشو سشوار کنه و خودشو آماده کنه.

عذر میخوام تند تند نوشتم که فراموش نکنم چیزایی که دیدم





مدیر ♡♡♡:

نه تعبیر خاصی نداره

شراب نوشیدن و یزید اشاره به بیت اول دیوان حافظ داره که اصلش با کمی تغییر از یزید هست که میگه

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

یعنی در رابطت با شوهرت مشکل افتاده
[یا چیزی مانع عشق و حال زنی دیگر شده]

شراب به مستی و حرام و ارتکاب به گناه اشاره داره

ولی حمام از طرفی پاک شدن یا پاک بودن و توبه هست

زن از پشت، زنی است از بستگان برادرت

شاید به این معنی که اتهامی متوجه او نیست





- این زن حوله دورش بود و از حمام اومده بود انگار با عشوه راه میرفت...میخواست آماده بشه آرایش و...






- به هر حال عشوه و طنازی چیزی است که از او میبینید ولی چیزی که اتفاق میفته مهمه. که عملی در خوابت دیده نشده. به جز حمام، که

ﻋﻼﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻥ ﺭﻭﺡ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﮔﻨﺎﻩ

و آرایش به بهبود اوضاع [خانوادگی] او اشاره دارد





- بهبود اوضاع من که خواب دیدم یا اون زن؟





مدیر ♡♡♡:

هر دو هم میتونه باشه مشخص نیست باز کردن / نظر دهید

2022-06-16 09:38:47 - سلام شب بخیر ببخشید الان مزاحم شدم چند دقیقه پیش خوابی دیدم وبیدارشدم الان چون از خوابم خیلی نگران شدم الان واریز کردم وگفتم ازتون بپرسم هروقت انلاین شدید جواب بنده هم بدین ممنونم من خواب دیدم با همسرم ودخترم وپسرم داریم از یه جاده میریم انگار به سمت مزار درراه من از پنجره ماشین یه ساختمون میبینم پشتش یه مردی ایستاده گوشی دستشه من همون تو خوابم به همسروبچه هام گفتم وای این اقاعه الان چندمین باره داریم میبینیمش خیلی مشکوکه همش اینجاست چندباره دیدیمش البته این اقاعه انگار پشت دیوار ایستاده بود مثلا مارو دید سریع قایم میشد یه نگاه میکرد میرفت باز پشت دیوار از مزار رفتیم نرفتیم اصلا یادم نمیاد خلاصه برگشتن رفتیم کنار خونه خواهرم دخترم چون با خواهرزادم خیلی همدیگر دوست دارن گفت میخوام پیشش بمونم ما اونجا توقف کردیم دخترم پیاده شد خواهرمم اومد با ما سلام علیک کنه انگار دخترم وخواهرزادم رفتن بالا خونه خواهرم خواهرم اومد کنار ماشین بهم گفت سرحال نیستی گقتم خیلی خستم انگار تو ماشین چون پشت نشستم انگار اذیت شدم بعد اصلا یادم نمیاد چرا ولی دیدم خواهرم تو ماشین ما نشسته گقتم خواهر بیا بزیم نشونت بدم یه اقایی همیشه اونجاست رفتیم با شوهرم وخواهرم و پسرم که ببینیم اون اقاعه رو به خواهرم گفتم توکه داری همراه ما میای دخترم اومد پیش دخترت رفتن بالا دروبستی گفت اره فکرکنم خلاصه ما رفتیم نرسیده به جایی که اون اقا ایستاده نمیدونم چرا ایست کردیم انگار یه کاری داشتیم بعد خواستیم بریم اونجایی که اقاعه هست. اینجایی که ایست کردیم همینحور پشت هم داشتیم از ساختمون نیمه کاره که رد میشدیم فقط یه راه باریک داشت من ازهمه عقب تر بودم از دور صداشون کردم بیاین بیاین نمیخواد برین بیاین بریم زودتر ببینیم اون اقاعه باز هست اون پشت دیوار یا نه دیدم برگشتن من ونگاه کنن بیان سمت من پسرم پاهاش لیز میخوره از ساختمون میوفته پایین ارتفاع زیادی نداشت نمیشه گفت خیلی اما کمم نیود انگار چون خیلی ارتفاع نداشت رو پاهاش افتاد پایین ولی دراز کشید حالا انقدر یادمه پدربزرگ همسرم هم که چندسال پیش فوت شده اونجا ایستاده بود شوهرم سریع دوید به سمت پسرم دیدپسرم گریه افتاد واز دهنش خون اومد تو خواب انگار فکرمیکردم افتاد زمین زبونش اینارو گاز گرفت پدر بزرگ شوهرم اونجا ایستاده بود اصلا نرفت سمت پسرم بگیرتش ‌چیزی یاذم نمیاد بعد از دهن پسرم که خون اومد یه دفعه پدر شوهرم سر رسید اونم خیلی داد داد کردیعنی جیغ که ببزیمش بیمارستان یه دفعه بیدارشدم دیدم ساعت دقیق سه هست

البته اینم بگم نمیدونم‌چه جوری منظورم برسونم پسرم از ساختمون بالایی افتاد داخل ساختمون پایین یعنی بیزون ساختمون نیوفتاد انگار سقف نداشت ساختمون نیمه کاره فقط یه دور ساختمون یه چیز باریک بود پسرم ازش رفت رد شه افتاد داخل طبقه پایینی اونم نیمه کاره

راستی استاد توضیحاتم زیاد شد اینم بگم قبل خواب پسرم تخم شربتی هارو ریخت من کلی دعواش کردم واینکه داشت با پدرش بازی میکرذ یه دفعه با خودم گفتم تو دلم احساس میکنم بچه براش اتفاقی میوفته بعد گفتم خدا نکنه همون لحظه ای بود بعد رفتم کارام کردم همون لحظه این غکر کردم احتمال داره برای فکرم این خواب دیده باشم

شرمنده خیلیم شد گفتم برای اسانتر شدن تعبیرتون کامل بگم همه چیزو خدا اموات شمارو بیامرزه





مدیر ♡♡♡:

فکرت درگیر چیزیه این روزها؟





- بله کلا آشفتم

گاهی اوقات فکر میکنم نکنه بچم چیزی بشه اتفاقی براش بیوفته اینها

کلا استاد من فکرم خیلی این روزا درگیره همش میترسم زندگیم ازهم بپاشه نمیدونم افکار منفی خیلی دارم

هیچ فکر الکی اخه شوهرم خیلی شوخه شوخی میکنه میگه یه زن بگیرم خوبه ها درصورتیکه خیلی انسان با خدا نمازیه نمازشب بخونه وخیلی خوبه مهربان دلسوز اما به خاطر اون شوخیش اصلا اروم نیستم همش میترسم

همین بیشترین نگرانیم اینه

البته گاهی نگران هستم برای بچه هام اتفاقی نیوفته اما تمام فکرمنفیم برای زندگیمه یعنی نگزانیم

دلشورم






مدیر ♡♡♡:

شوهرت، برادر یا همکار یا فامیلی داره که میترسی کار دستتون بده؟





- نه اصلا





تعبیر:

از نگرانی و عدم امنیتت هست تعبیر خاصی نداره‌. باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:33:33 - خواب دیدم با همسرم به خانه ی پدرم رفتیم وپدرم مشغول صحبت بودند و همسرم هم مشتاقانه نگاهشون میکردند. من هم خوشحال بودم که اختلافات حل شده و با هم به اونجا رفتیم و بعد از آن دیدم که به منزل خواهر همسرم رفتیم با همسرم و خواهرشون برامون اسفند دود میکنند و دعا میخونند وهمچنان من خوشحال بودم.




تعبیر:

خواب دیشب معمولا بی تعبیره.
و بعد از درخواستت معمولا اولین خواب پاسخ نیست فقط وضعیت و درخواستت هست. خوابهای بعدی جواب هست.
ان شاء الله که خیره و آشتی کنید. باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:05:11 نظرات شرکت‌کنندگان سمیناردیروز باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:04:25 - ممنونم سمینار بسیار عالی بود و و بسیار با حوصله جواب سوالات رو میدادین.بنده لذت بردم و استفاده کردم
سپاسگزار
ان شالله مجددا لطف کنید و برگزار کنید باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:04:09 - سلام استاد
خیلی عالی بود من تا نصف کلاس آنلاین بودم بعدش باید میرفتم جایی
ولی تا همون نصف هم همه چیز عالی بود
ممنون از وقتی که گذاشتید باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:03:56 - سلام استاد

عالی بود ویس چت
دوباره حتما برگزار کنید چقدر پر انرژی و حس خوبی رو منتقل میکرد

خیلی سپاسگزارم از پاسخگویی تون باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:03:35 - استاد من همیتشه از شما میترسیدم

چقد مهربونید



وای شما چقد با شخصیت و خوبین

بخدا اصلا صداتونو اینجور تصور نمیکردم

جسارت نباشه البته

مطالب امروز گروه هم خیلی مفید بود من که تا آخر از ویسهاتون استفاده کردم

و ذخیره شون کردم

مچکرم باز کردن / نظر دهید

2022-06-15 22:03:20 - سلام استاد
خسته نباشین

جلسه امروزتون خیلی خوب بود و بیشتر از همه اون صداقت کلامتون،که یه دفعه میگین دیگه جلسه پرسش و پاسخ نمیزارم باز کردن / نظر دهید