Get Mystery Box with random crypto!

محافظ کانال فال و حال

لوگوی کانال تلگرام taghdir1 — محافظ کانال فال و حال م
لوگوی کانال تلگرام taghdir1 — محافظ کانال فال و حال
آدرس کانال: @taghdir1
دسته بندی ها: کسب و کار
زبان: فارسی
مشترکین: 85
توضیحات از کانال

😍😍برای گرفتن فال خود با ایدی زیر هماهنگ کنید.
👇👇👇👇
@jevvaher
🔴جهت تبلیغات با ایدی زیر ارتباط بر قرار کنید 👇
@Jevvaher

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-10-07 14:47:17 سلام
دوستان من ده روز نیستم بعد ده روز دوباره فعالیت کانال شروع میشه و رمانها گذاشته میشود.
105 views11:47
باز کردن / نظر دهید
2022-10-06 12:57:21 فال #ارمنی روز پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۱

•┄┅ متولد فروردین ┅┄•
با بد بینی به جایی نخواهی رسید.شك و تردیدها را باید از خود دور كنی. برای رسیدن به كسی كه دوستش داری باید تلاش كنی.لله

•┄┅ متولد اردیبهشت ┅┄•
احساس موفقیت از یک موضوع شادی و موفقیتی که از شخص مورد علاقه شما می رسد ، مورد مهر و عطوفت شخصی قرار میگیرید که دوستش دارید که سبب علاقه ی بیش از بیش شما نسبت به او می شود.

•┄┅ متولد خرداد ┅┄•
باداشتن تجربه هست که میتوانید مشکلات بزرگ راپشت سربگذارید. هرگز بدون تحقیق و مشورت اقدام به کاری نکنید و خودسرانه دست به کاری نزنید.

•┄┅ متولد تیر ┅┄•
باید وقت كافی به خودت بدهی تا بتوانی با تفكری درست در این باره تصمیم بگیری. شتابزدگی و عجله تو را پشیمان خواهد كرد. با تامل بیشتر می‌توان موفق‌تر شد.

•┄┅ متولد مرداد ┅┄•
با خلاقیت، خوش اقبالی برای خود به ارمغان آورید، تغییرات مثبت بر جریان زندگی فقط با استعداد و توانایی هایتان صورت می گیرد. سعی کنید از هوش و استعداد خود بهره گیرید

• ┄┅ متولد شهریور ┅┄•
وقتی از كسی كینه‌ای به دل می‌گیری در واقع دشمن را به قلب خود راه داده و برای او جایی تعیین كرده‌ای. سعی كن خانه دلت را تنها از دوستان پركنی و هرگز گوشه‌ای از آن را در اختیار دشمنان نگذاری.

•┄┅ متولد مهر ┅┄•
مخالفتهایی که با شما می شد از بین رفته و زمان آزادی شما فرا رسیده. هر حرکتی به نفع شماست. ملاقات در پیش دارید

• ┄┅ متولد آبان ┅┄•
رابطه تو با او باید همین‌طور دوستانه و بدون خصومت باقی بماند. از هرگونه سهل‌انگاری دوری كن و بیهوده بهانه دست دیگران نباید بدهی چون بعضی‌ها منتظر بهانه‌ای هستند تا بین شما را خراب كنند. روزهای خوبی در پیش داری.

• ┄┅ متولد آذر ┅┄•
نگرانی کار شما را بسیار سخت می کند. راه راحت تر و بی دردسر تر را انتخاب نکنید. راه صحیح را انتخاب کنید. برای کامیابی با افراد مهم گفتگو کنید.

•┄┅ متولد دی ┅┄•
باید به خصلت فردگرایی و بی توجهی به جمع پایان دهید.این ویژگی موجب دردسرهایی برایتان می شود.با یک هدیه کوچک خانواده تان را شادمان کنید.آرزوی بزرگی در سر دارید که به زودی مقدمات آن فراهم می شود.

•┄┅ متولد بهمن ┅┄•
هوشمندی و ذكاوت تو موجب می‌شود تا نسبت به بعضی از اطرفیان دچار سوءظن شوی. در این باره باید شناخت‌های خود را تكمیل كرد و بعد تصمیم گرفت چون بعضی از این سوءظن‌ها اشتباه است.

•┄┅ متولد اسفند ┅┄•
در آغوش گرفتن یکدیگر...وابرازمحبت عاشقانه..آن شخص میتواند معشوقه ویاهمسرتان باشد..وگاه مادر
@taghdir1
527 views09:57
باز کردن / نظر دهید
2022-10-06 09:50:34 ┄┅ متولد آذر ┅┄•
فکر کردن در مورد مسئله مهم و به تفکرات صحیح عمل کردن از شکست و سر افکندگی جلو گیری می کند .قبل و بعد از انجام کارها به آن فکر کنید.

•┄┅ متولد دی ┅┄•
فرد جدیدی وارد زندگیتان می شود (شاید یک بچه) و زندگی شما را دچار تغییر و تحول می کند. با روی خوش با مسایل برخورد کنید.

•┄┅ متولد بهمن ┅┄•
شرایط شما سخت است و نیاز به عمل دارد نه سخنی که همراه با عمل نیست .

•┄┅ متولد اسفند ┅┄•
اگر در عذاب، رنج و زحمت هستید نگران نباشید که پس از هر طوفان، آرامشی هست و رسیدن به این آرامش مستلزم زمان است که اگر صبر کنید کامیاب می شوید.

@taghdir1
512 views06:50
باز کردن / نظر دهید
2022-10-06 09:50:01 ┄┅ متولد مرداد ┅┄•
در زندگی برایتان مشکلاتی پدید می آید. آماده باشید و از آنها نهراسید.

•┄┅ متولد شهریور ┅┄•
موفقیت از آن شما می شود

•┄┅ متولد مهر ┅┄•
مخالفتهایی که با شما می شد از بین رفته و زمان آزادی شما فرا رسیده هر هرکتی به نفع شماست . ملاقات در پیش دارید .

•┄┅ متولد آبان ┅┄•
موفقیت مالی . افزایش دارایی . رسیدن به سود .

@taghdir1
487 views06:50
باز کردن / نظر دهید
2022-10-06 09:49:15 فال #اسکای چینی پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۱

•┄┅ متولد فروردین ┅┄•
بر سر دو راهی مانده اید باید تصمیم مهمی را بگیرید که نه فقط بر سرنوشت خودتان بلکه بر دیگران نیز تاثیر می گذارد. این تصمیم به هر حال قرین موفقیت خواهد بود.

•┄┅ متولد اردیبهشت ┅┄•
فردی در نزدیکی شماست که بسیار به شما حسادت می کند، مواظب اطرافتان باشید و سعی کنید باعث به وجود آمدن حسادت دیگران نشوید.

•┄┅ متولد خرداد ┅┄•
با اتحاد با شریکتان از ضربه ها و ناملایمات جلوگیری کنید . و احتیاط را فراموش نکنید .

•┄┅ متولد تیر ┅┄•
افرادی را که می توانند حتی کوچکترین اثر مثبتی در زندگیتان داشته باشند از دست ندهید . به ظاهرتان اهمیت دهید . راهی را که عقل فرمان می دهد انتخاب کنید .

@taghdir1
485 views06:49
باز کردن / نظر دهید
2022-10-06 09:48:30 اشک_لبخند

لینک قسمت اول
https://t.me/c/1392611966/50291


#قسمت_سیصد_هشتاد_چهار


آیگل خندید به حرف یوسف ولی مثل همیشه پشت 
همایون دراومد و جواب داد:هرچی میگه از سر مهربونیه و به خاطر خودتون.. به دل 
نگیرید! 
- به دل بگیرم چیکار کنم؟ برادر خانوممه.. زبونم پیشش 
کوتاهه! 
همون موقع همایون نزدیکش شد تا کمک کنه پاش و رو 
مبل دراز کنه و تو همون حال گفت:
- آخ آخ.. بمیرم واسه زبون کوتاهت.. چقدرم که بالاستفاده 
اس در برابر من!
لبخندی که رو لب یوسف نشست.. لبای منم کش آورد.. 
هرچند که.. می دونستم علتش به احتمال قطع به یقین.. 
مصرف کردن توی بیمارستانه.. وگرنه یوسفی که من می
شناختم.. با تزر یق چند تا مسکن تو سرمی که وارد بدنش 
شده.. انقدر راحت و با دوام دردش از بین نمی رفت.ولی خب.. چه م ی شه کرد.. اینم جزئی از زندگی ماست که 
من آگاهانه انتخابش کردم و حالا.. به پاش بمونم یا شایدم.. 
بسوزم!
راه افتادم سمتش و پرسیدم: 
- نمی خوای رو تخت دراز بکش ی؟
- خوبه همینجا! 
سری تکون دادم و حین تک یه دادن عصاها به دیوار کنار 
مبل پرس یدم: 
- سختت نیست با اینا؟ 
- نه.. تجربه اش و داشتم قبلا ً!
- جدی ؟ کی؟
یه کم فکر کرد و گفت:
- چهار پنج سال پیش بود فکر کنم.. از پله های آپارتمانم 
افتادم.. اون موقع هم یکی دو ماهی با عصا اینور اونور می
رفتم.مکثی کرد و با تلخی ادامه داد: 
- اون موقع خ یل ی سخت تر بود.. چون هیچ کس و نداشتم! 
خودم بودم و خودم!
با بغضی که راه گلوم و بست.. کنارش نشستم و دستش و 
محکم گرفتم! دلم آتی ش گرفت براش.. برای اون روزایی که 
مجبور شده بود تنهایی با این وضعیت سر کنه و هیچ کس 
نبود که به دادش برسه و یه لیوان آب بده دستش.. تو هر 
ساعتی.. هرچیز ی که می خواست باید خودش با همون 
وضعیت پاش بلند می شد و م ی رفت بر می داشت..
اون روزا من کجا بودم.. چیکار م ی کردم.. تو چه فکری بودم؟ 
اصلا ً یوسف نامی رو نمی شناختم و احتمالا ً تنها دغدغه 
زندگیم به جز رفتارهای هامین.. انتخاب رنگ مناسب برای 
لباس طوری که زیاد چاق نشونم نده بود! حتی فکرشم نمی
کردم که تو همون لحظه.. یه آدمی.. اون سر دنیا.. داره با 
بدبختی ها و تنهایی هاش می جنگه!با نگاهی به دور و برم همینکه دیدم آیگل به بهانه ریختن 
چایی رفته تو آشپزخونه و همایونم کنارش داره باهاش 
حرف می زنه لبام و چسبوندم به گونه یوسف و همزمان با 
ریختن قطره های اشک رو ی صورتم با همه وجودم 
بوسیدمش تا شاید یه درصد از حسی که اون لحظه تو 
وجودم داشت فوران می کرد.. بهش منتقل بشه!
- آخخخخخخ..
با صدای زیرلب یش یه لحظه فکر کردم شاید دارم به 
کبودیش فشار میارم که سری ع فاصله گرفتم و لب زدم: 
- چی شد دردت گرفت؟ 
با چشمای بسته سرش و به عقب تکیه داد و گفت:
- نه.. داشتم کیف می کردم!
لبخندی رو لبم نشست و نگاهم کشیده شد سمت لباش.. 
داشتم فکر می کردم قبل از ای نکه آیگل اینا ب یان یه کمم از 
این طریق بهش حال بدم که فرصتش نشد و همون موقعآیگل با سینی چایی توی دستش از آشپزخونه بیرون اومد 
و نشست کنارمون.. 
- دستت درد نکنه عزی زم.. خی لی امروز به زحمت افتادید.. 
تو هم با این شرایط..
- این چه حرف یه! چیکار کردی م مگه؟ شما حالتون خوب 
باشه.. واسه ما کافیه!
لبخندی به روش زدم و یه لی وان چایی دادم دست یوسف.. 
خواستم یکی هم برای خودم بردارم که صدا ی همایون که 
داشت می رفت سمت اتاق بلند شد:
- هانا جان میا ی یه لحظه! 
نگاهم چرخ ید رو صورت یوسف و آیگل که سرشون پایین
بود و بهم نگاه نمی کردن.. انگار که اونا می دونستن همایون
می خواد درباره چی حرف بزنه که حالا اینجوری داشتن 
خودشون و می زدن به اون راه!


توجه توجه داستان عاشقانه و زیبای
#اشک_لبخند هر روزساعت۱۱ و ۶ عصر در کانال قرار داده میشود.
@taghdir1
526 views06:48
باز کردن / نظر دهید
2022-10-05 11:13:52 ┄┅ متولد مهر ┅┄•
با شخص جدیدی آشنا خواهید شد که به نفع شماست. پیشرفت در مسائل کوچک وجود دارد.

•┄┅ متولد آبان ┅┄•
ولخرجی نکنید و اگر می توانید خودداری کنید به زودی به اندوخته شخصیتان احتیاج پیدا خواهید کرد.

•┄┅ متولد آذر ┅┄•
راستگو باشید و تردید نکنید. در حال حاضر تحت قدرت یک نیروی عظیم ماورایی قرار دارید که به شما کمکی غیر قابل تصور خواهد کرد. فقط کافی است که قدم بردارید.

•┄┅ متولد دی ┅┄•
شما به تمرکز روی کارهایتان نیاز دارید تا شرایط را بهتر تحت کنترل خودتان بگیرید. فکر و تامل نتایج بهتری به دنبال خواهد داشت.

•┄┅ متولد بهمن ┅┄•
نسبت به رفتار اطرافیان دقیق و مراقب باشید. گاهی اوقات سیر کردن گرسنگان فقط برای ثواب نیست و جنبه خود نمایی دارد!!

•┄┅ متولد اسفند ┅┄•
دوران سختی را می گذرانید ولی این دوران به خوبی پایان خواهد یافت و استواری شما به پایان خوب این دوره کمک می کند.

@taghdir1
640 views08:13
باز کردن / نظر دهید
2022-10-05 09:02:13 ┄┅ متولد تیر ┅┄•
موفقیتهایی که در پیش دارید اندک و کوچک اند مگر اینکه اراده تان را قوی کنید. واقع بین باشید و از بلندپروازیهای بی نتیجه دست بردارید.

•┄┅ متولد مرداد ┅┄•
منتظر بمانید نتایج دلخواهتان به زودی حاصل می شوند. لازم نیست برای اثبات یک موضوع خودتان را خسته کنید همه چیز آشکار خواهد شد.

•┄┅ متولد شهریور ┅┄•
رو در بایستی را کنار بگذارید و در عین نگه داشتن صمیمیت و احترام دست از افراط و بخشش های بی مورد بردارید تا از خطا دور شوید.

@taghdir1
595 views06:02
باز کردن / نظر دهید
2022-10-05 09:01:40 فال #ای‌چینگ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱

•┄┅ متولد فروردین ┅┄•
راهتان درست است راهتان را ادامه دهید. در راه، در برخورد با سختی ها قوی باشید و در مقابل حرف زور و نابجا که جلوی پیشرفتتان را می گیرد بایستید.

•┄┅ متولد اردیبهشت ┅┄•
مخالفتهایی که با شما می شد از بین رفته و زمان آزادی شما فرا رسیده. هر حرکتی به نفع شماست. ملاقات در پیش دارید.

•┄┅ متولد خرداد ┅┄•
صبر کنید و منتظر بمانید اکنون زمان سکون است. و تا مدت کوتاهی به جز انتظار هیچ کار دیگری به نفعتان نیست.

@taghdir1
575 views06:01
باز کردن / نظر دهید
2022-10-05 09:00:21 اشک_لبخند

لینک قسمت اول
https://t.me/c/1392611966/50291


#قسمت_سیصد_هشتاد_سه

الانم این معضل جدید که حتی نمی تونستم اونقدر که پشت 
تلفن به یوسف گفتم.. اطمینان داشته باشم رو اینکه قرار 
نیست هیچ خطری برای زندگ ی مون باشه! 
با صدای زنگ در.. نگاهم و از صورتم گرفتم و لبخندی 
ساختگی رو لبم نشوندم و رفتم بیرون.. آیگلم همون موقع 
از آشپزخونه بیرون اومد و ح ین رفتن سمت آی فون گفت: 
- عه.. چرا موهات و خشک نکردی ؟!دستم و لا به لا ی موهای نمدارم کشیدم و دیگه نگفتم چون 
تا یه ساعت بعد از حموم به ی ه گوشه زل زده بودم و فکر 
می کردم.. 
- وقت نشد.. عیب نداره.. خشک می شه خودش!
در و که باز کرد اومد سمتم و گفت:
- هانا.. همایون که اومد.. ما می ریم خب.. دارم میگم که یه 
وقت ناراحت نشی!
- چرا؟ کجا می ر ید؟
- میریم خونه بابا دیگه.. شما هم تنها باشید.. 
- بمونید دیگه آ یگل.. همینجا بخوابید.. تو رو خدا.. تنهامون 
نذارید! 
- عزیزدلم.. من که از خدامه.. فقط.. گفتم یه وقت.. آقا 
یوسف معذب نشه به خاطر ما...تا خواستم بگم یوسف چرا بای د معذب بشه.. یادم افتاد که 
داره غی ر مستقی م و تو لفافه از اعت یادش حرف می زنه و 
خب.. حق داشت!
خودمم تازه با این حرف به این موضوع پی بردم که یوسف.. 
از این به بعد.. قراره تو همین خونه مواد مصرف کنه چون 
جا به جا شدن هر روزه اش.. سخته! 
واسه همین.. با همه حس خفقانی که وجودم و پر کرده بود.. 
سری به تایید حرفای آیگل تکون دادم و لب زدم: 
- باشه.. هرجور.. خودتون راحتی د!
همون لحظه صدای زنگ در ورودی هم بلند شد و آیگل 
رفت که در و باز کنه.. منم یه بار دیگه اون لبخند مصنوعی 
و ساختگی رو روی لبم نشوندم و با دیدن ی وسف و صورت 
آشفته ای که یه سمتش در اثر ضربه های توی ماشین کبود 
شده بود و با اون دو تا عصای زیر بغلش و کمک همایون.. 
به سختی داشت می اومد تو خونه.. همون لبخند ساختگ ی 
هم پر کشید و دلم پر شد از غم..من.. به چی داشتم فکر می کردم؟ یوسف می خواست تو 
خونه ای که من توش زندگی می کردم مواد بکشه؟ خب 
بکشه.. 
هربار.. هربار که خواست این کار و بکنه.. یاد این واقعیت 
می افتادم که ممکن بود امروز یه اتفاق بدتر ی می افتاد و 
من.. دیگه یوسف و نداشتم! اونجوری شاید.. راحت تر می
تونستم وضعیت جدید و سخت زندگیم و تو دو سه ماه 
آینده.. تحمل کنم..
همینکه الان.. منهای این پا ی گچ گرفته شده.. سالم و 
سالمت جلوم وا یستاده.. برام کافیه.. بقیه اش هم.. چشمم 
کور.. دنده ام نرم.. طاقت میارم! 
نزدیک که شد جلو رفتم و بغل نصفه و نیمه امروزمون توی 
بیمارستان و جبران کردم با آوی زون شدن از گردنش.. طوری 
که زیاد فشار وزنم بهش وارد نشه..
اونم مثل همیشه.. بی رودرواس ی از حضور بقی ه.. چند بوسه 
رو سر و صورتم نشوند و فاصله گرفت..
نگاهش روی صورت آرایش شده ام چرخید و لب زد:
- خوابیدی اصالً؟
- یه کم استراحت کردم ولی خوابم نبرد.. تو خوبی؟ درد
نداری ؟
قبل از یوسف همایون بود که با حرص جواب داد:
- نه دیگه.. مگه نمی دونی شوهرت سوپرمنه.. بدنش طوری
ساخته شده که احتیاج به عوامل جانبی برای درمان شدن
نداره.. خودش خود به خود خوب می شه.. فقط باید بذاریش
جلوی آفتاب که قشنگ ویتامی ن مورد نی ازش و ذخی ره کنه..
یوسف هم کلافه تر از همایون نفسش و فوت کرد و حین
رفتن سمت مبال با نگاهی به آ یگل گفت:
- بعضی وقتا دلم.. خیلی برات می سوزه.. با ای نهمه غر غر
شنیدن از.. شوهرت!

توجه توجه داستان عاشقانه و زیبای
#اشک_لبخند هر روزساعت۱۱ و ۶ عصر در کانال قرار داده میشود.
@taghdir1
606 views06:00
باز کردن / نظر دهید