Get Mystery Box with random crypto!

«#عاشورا نماد سیاهی و مرگ یا رهایی و زندگی؟» اسطوره‌ها پاس | تقي رحماني

«#عاشورا نماد سیاهی و مرگ یا رهایی و زندگی؟»

اسطوره‌ها پاسخ به نياز انسان‌ها متناسب با روزگاران خويش است و بازخواني پيوسته آنها، تلاش، دغدغه‌ و اميد به صيرورتی‌ست برای گذر از واقعيت ِموجود، عبور از درماندگی، فساد و نگون‌بختی به سوی بهبود، بالندگی و رهایی !
در روزگاران ما دو نگاه متضاد از عاشورا در برابر هم قرار گرفته‌ست : برداشتی عامیانه از #عاشورا که ابزار دین حکومتی‌ خشونت‌گراست و نگاهی دیگر که در آن، اسطوره حسین، نماد مرگ و سیاهی نیست ؛ سمبل تغيير، آزادگی، خشونت‌پرهیزی و انسان‌مداری‌ست.
در نگاه نخست، مویه‌سرایان‌سیاه‌پوش‌ بر جنایتی فجیع و هولناک که در تاريخ ۱۰ محرم ۶۱ قمری (۲۰ مهرماه ۵۹ خورشیدی) به وقوع پیوسته بر سر و سینه می‌کوبند و صف‌آرایی خونین دو سپاه ایمان و دین‌گریزان در جنگی خونین را مداحی می‌کنند ؛ در یک سو حسين‌بن‌علی نماد دین‌داری و پرهیزکاری قصد اجرای احکام دین دارد و بهر «حفظ شريعت اسلام» در برابر حکومت ضددينی طاغوت به رهبری يزيدبن‌معاويه، فردی می‌گسار و شهوت‌ران، شوریده و خود، خانواده، نزدیکان و يارانش به فجيع‌ترين شکل، به خون تپیده‌اند.
مابه‌ازای چنین نگاهی، سیل کارناوال‌های عزا و خیل ِعظیم ِسیاه‌پوشانی‌ست که با زخم‌زدن بر خود، جراحتی دلخراش و تاریخی را فریاد می‌کنند. حتی برخی در شرایط اسفبار امروز با چنین مناسک ِسوگواری ِدسته‌جمعی، در شرایط ِمرگبار #کرونا نه‌تنها بر گسترش مرگ و عفونت ‌ِکرونایی می‌افزایند، بلکه چنین مناسکی را شفا برای غلبه بر این اپیدمی می‌انگارند. نگاه و رفتاری که سیاهی در آن موج می‌زند ؛ مرگ در پی مرگ ! نگارنده در این سطور در پی تحلیل منافع مادی برخی از مبلغین چنین نگاهی نیست بلکه بیشتر اشاره‌ای گذرا به دو نوع نگرش از عاشورا و راه حسین دارد.
در نگرشی دیگر، این روایت تاریخی بر الگویی انسان‌مدارانه و رویکردی دگرگونه از این صف‌آرایی‌ تکیه می‌ورزد : سخن از جنگ دین‌داری و دین‌گریزی نیست ؛ هدف زندگی شرافت‌مندانه‌‌، ستم‌گریز و ظلم‌ستیزی‌ست که به رویارویی «مذهب علیه مذهب»انجامیده‌ست ؛ کيفرخواست حسين و فتوای «شریح قاضی» برجسته‌ترين فقيه حکومتی گواهی بر این مدعا‌ست : «حسين «ستون وحدت مسلمين» را دو نيم کرده‌، با «اميرالمؤمنین» [یزید بن معاویه] به مخالفت پرداخته و درنتيجه «خروج او از اسلام» محرز شده و حکم من، جنگ با اوست و قتل او برای «حفظ شريعت اسلام واجب است.»
در این نگاه، برای حسین مرگ و یا زندگی‌، ادعا و یا فرم ظاهر مذهبی هدف نیست ! چگونه زیستن یا چگونه مردن حائز اهمیت‌ست : مدافع زندگی «سعادتمند» بر پایه آرمان توحیدی محمد (گسستن زنجیر بیعت و بندگی) تا بدانجاست که : «گر جز با ریختن خون من دین محمد استوار نشود، پس ببارید شمشیرها».
بدعتی تحت لوای #دین_محمد را که محورش نفی هرنوع ستم قومی، جنسیتی و طبقاتی‌ست و هدف اجتماعی‌اش «اصلاح امور جامعه»ست. نه روی به مرگ دارد و نه پذیرش زندگی خفت‌بار با ظالمان. نه هراس و فرار از مرگ که به زندگی به دور از ظلم می‌اندیشد. «سوگواری‌‌هدفی»‌های جاهلانه و «مداحی‌»های مشرکانه و به خطر افکندن جان میلیون‌ها انسان به هر قیمتی در شرایط خطرناک کنونی، بهر نام و نان از ساحت عاشورا و راه حسین به دور است!
گر کشتارهای بسيار فجیع در طول قرون بوقوع پیوسته که گستره‌ی آن بس‌افزون‌تر از تعداد شهدای کربلاست و در این میانه، اسطوره‌ی حسين اینچنین به جاودانگی پیوسته، راز اسطوره‌ای ‌نهفته‌ست که گویی ضرورتی‌ست در هر عصری و نسلی تا بی‌پیرایه و به دور از خرافه، به گونه‌ای يادآوری و بازخوانی شود ! که دین‌فروشان در کسوت ِدین که به چپاول و تزویر خلق مشغولند ناتوان از سوءاستفاده آن باشند ؛
اسطوره‌ی‌عاشورایی خشونت‌پرهیز مبتنی بر دو مفهوم «استقامت» و «استواری» برای «تغيير و اصلاح امور جامعه» در عين پرهيز از خشونت که در روایتی تاریخی آنجا نمایان شده که ابتدا تلاش حسين برای تغيير مسير از کربلا و پرهيز از درگيری و زمانی که اين تلاش به ثمر نرسيد، استوار و سترگ، عدم پذيرش ولايت و بيعت‌ جبارانه با حاکم زمانه «امیرالمؤمنین»، به بهای انتخاب مرگی سعادتمندانه‌ را نمایان‌گرست : « [در چنین شرایطی] من مرگ را جز سعادت، و تن‌دادن به زندگی با ستمگران را جز مایه تباهی و نگون‌بختی نمی‌بینم».
پيام عاشوار در تعارض با «مذهب‌هدفی»ست. درک مذهبی برای رستگاری انسان‌ست و نه تباهی و یا مرگ انسان برای حفظ مذهب ! اول «انسانيت» و «آزادگی»ست و سپس «عقيده» : «گر دين نداريد انسانی آزاده باشيد!»
نماد عاشورا، انگاره ای جاودانه از انسانيت و آزادگی با حضوری پررنگ در اقشار گوناگون جامعه ما رخ می‌نماياند ! شاخصی برای تشخيص و بينه‌ای انسان‌مدار برای عبور از واقعيتی دهشتناک که هست به سوی حقيقتی انکارشده در محاق که بايد باشد و می‌بایست در ظلمت ظلمانی زمان در «اکنون» طلوع کند.
‏ #درویش
@mohdarvish