«#يلدا، تولّد ِنور تا #نوئل، میلاد ِرهایی» هنگامهی گذر ز | تقي رحماني
«#يلدا، تولّد ِنور تا #نوئل، میلاد ِرهایی»
هنگامهی گذر ز ظلمانیترين ظلمت ِسال «یلدا»، سُرور ِ«میلاد ِنور» و خجستگی ِنوزادگی ِخورشید را ببار آورد ! بهر موهبتی چنین مهرآگین، زین پس، با برآمد سحرگاهان، هر «روز» بزرگ و بزرگتر و سياهی ِتاریکیها کهتر و کوتاهتر.
«یلدا» شادمانی طلبد ؛ در قامت ِ«زمان ِ اسطورهای»، ز هزارهها گذر وز عرصهها عبور ، حلاوت فرهنگهای اقوام چشیده و بهر نیازهای جوامعی گونهگون، پاسخی درخور جوییده است.
مگر ويژگی ِاسطوره، جز پاسخ به نياز انسانها، متناسب با روزگاران خويشست؟ بازخواني پيوستهی نمادهایاسطورهای، آفرینش مناسک و پویش ِقرائتهای گوناگون فرهنگیست.
در روزگارانی دور، از آنجاکه شبهنگامان با سیطرهی «ظلمت» بر هر شهر و دیار، بستری مهیا میگشت بهر «ظلم»(هم ريشه با ظلمت) غارت و پنهانکاری، پس «بیداری» ویژگی یلدا گشت و بر پایهی تجارب تلخ و دردناکی چنین، در «زبان اسطورهای»، ظلمت نماد ظلم، پنهانكاري و جهل گردید ؛ مردمان در یلدا، در طولانیترين ظلمت، بهر چیرگی بر ظلم و زودودن جهل و تاریکی، درفش بیداری و سرور افراشتند.
يلدا نماد تولد و تحولی «گرما»بخش و «رهایی»بخش گشت. نوئلِ (noel) مسيحی و ميلاد ِ (naitalis) عيسی همریشه تولد و يلدا از دل جشن یلدا برآمدهاند. عيسی نيز به معناي «رهایی»ست. اسطورهی «تولد نور» سفری ز شرق آغازیده و با اسطورهی نوئل ِمسيح «ميلاد رهایی» در غرب در هم آمیخت.
درخت «سرو» در آئین ِمهر، جایگاه تولد خورشیدست ؛ پیروان این آئین بر این باور بودهاند که در سپیدهدمان خورشید از قلهٔ کوه پدیدار وز فراز درختان سرو ِهمیشهسبز و پرطراوت، بر هستی نور میافشاند. در نگاه و باور مهرکیشان ِایران ِباستان، «سرو» در برابر سردی و تاریکی استقامت کرده، نماد و نشانه سبزینگی، نامیرایی، آزادگی و پایداری در برابر نیروهای مرگآورست. نشان آن نیز در نقشبرجستههای تختجمشید و بسیاری از آثار باستانی میدرخشد. سرگذشت «سرو کشمر» که زرتشت آن را از بهشت آورد و با دست خود در زمین کشمر کاشته و فردوسی بدان اشاره میکند : «یکی شاخ سرو آورید از بهشت - بدروازه شهر کشمر بکشت» یکی از نمونههای مشهور تاریخیست. نیاکان ما «سرو ِمهر» را در شب یلدا با نشانههایی رازگونه و سمبلیک آراسته و بر فراز آن به نشانه خورشید، ستارهای طلایی یا سرخ مینهادند ؛ شاخههای سرو با دو رشتهی سیمین و زرین به نشانه ماه و خورشید تزئین شده و به امید برآورده شدن آرزویشان، پارچهای ابریشمی یا نقرهای بر شاخه های سرو آویخته و در پای سرو نیز هدایایی مینهادند.
ستارهی پنجپر که نماد خورشیداست امروزه به مثابه سمبل «رهایی» بر «کاج ِکريسمس» مینشیند. کاج امروزین همان «سرو ِمهر» دیروزین یلداییست که در مغرب زمین بیشتر و آسانتر از درخت سرو در دسترس بودهاست.
نامشخص بودن ِتولد عیسی و اختلاف بر سر آن در طی قرون متمادی، کشمکشهای بسيار دامن زد ! ارتدکسها و ارامنه، همچنانکه امروز، ۶ ژانویه را روز تولد ِعيسی میانگاشتند ؛ برخی اول مارس و بعضی دگر ۱۵ سپتامبر را تولد ِمسيح میپنداشتند تا در نهایت، نخستينبار، کنستانتین امپراطور روم مشهور به پدر کلیسا، در ۳۱۴ میلادی، شب يلدا تولّد مهر را به نوئل مسیح روز ۲۲ دسامبر تبدیل نمود و چهل سال پس از آن، به علت سالهای کبيسه و همچنين عدم دقت ِ تحويل سال ميلادی (زمان ثابت نيمهشب ۳۱ دسامبر) در ۳۵۴ میلادی به ۲۵ دسامبر تغيير يافت.
پايان شبِ يلدا، سحرگاهان، تولّد نوزاد نور، آغاز ماه «دی»ست. «دی» (day يا die) در زبانهای لاتين يا انگلیسی، همان ساعات روشن روزست. روز خورشید (Sunday) روز نيايش مسیحی گشت. اينها تنها نمونههایی از آميزش فرهنگها و اسطورهها در جوامع گوناگون انسانیست.
آنچه در اسطوره يلدا نمادینست، سرور و بیداری در ظلمانیترین ظلمتسالست تا در پی آن سحری سر رسد با نوزایی نوزاد روشنايي، آگاهي و رهایی ! در فرهنگ نياکان ما ايرانيان، جشنها همه در«روز» برگزار میشده اما يلدا را سروری ويژه بايدش : جشنی شبانه بهر «میلاد نور»
يلدايتان خجسته بادا
.
#درویش
@mohdarvish