.
مرگ در فلسفۀ مارتین هایدگرِ افسانهایهایدگر مرگ را یکی از شیوههای ممکنِ هستی میداند. این حرف، عجیب به نظر میرسد و در مقابلِ منطقی قرار میگیرد که میگوید:
«زندگی و مرگ نمیتوانند همزمان باهم وجود داشته باشند.
»اما اگر دازاین نه-هنوزهای (Not-yets) خویش باشد، پس مرگ هم یکی از آنها خواهد بود. تا زمانی که مرگ اتفاق بیفتد، باید به عنوان امکانی در آینده وجود داشته باشد. بنابر این
«مرگ شکلی از بودن
» است، اما سقوط دازاین بر این واقعیت سایه میاندازد، و موجب میشود با غرقشدن در جهان-کسانِ روزمره از مرگ بگریزد.
مرگ نزد هایدگر، خودیترین امکان آدمی است که دقیقاً از خود دازاین برآمده است. دازاین از مرگ دیگران باخبر است و حتا میداند خود نیز خواهد مُرد و یکی از دلمشغولیها در ساحَت فلسفه اینست که چگونه میتوان در خصوص مرگ (این شخصیترین تجربهی نادیده آدمی) صحبت کرد!
غلامرضا علیزاده
@tahlilvarasad