Get Mystery Box with random crypto!

روابط و قدرت در دوره قاجار را به زیبایی ترسیم می‌کند. این کتاب | تهمینه میلانی

روابط و قدرت در دوره قاجار را به زیبایی ترسیم می‌کند. این کتاب‌ها تصویر دقیقی از گذشته به ما ارائه می‌دهد.

کتاب کاغذی یا دیجیتال؟
هنوز هم که هنوز است وقتی می‌خواهم برای خودم جایزه بخرم، حتما کتاب می‌خرم.
کدام را ترجیح می‌دهید؟
کتاب کاغذی را ترجیح می‌دهم. گاهی از اینترنت هم استفاده می‌کنم؛ اما ترجیح من نسخه کاغذی است. هرچند که کتاب الکترونیک را هم نفی نمی‌کنم. الان بهترین منبع تحقیق فضای اینترنت است. در مدت زمان کوتاهی به انبوهی از اطلاعات دسترسی پیدا می‌کنید. اطلاعات طبقه‌بندی شده و قابل دسترس در خود دارد. بنابراین می‌خوانم؛ اما کتاب کاغذی چیز دیگری است. اساسا کتاب در دست گرفتن را دوست دارم. سفر هم که می‌روم، کلی کتاب با خودم می‌برم. ممکن است همه را نتوانم بخوانم؛ اما می‌برم شاید فرصتی پیش بیاید.

هنگام خواندن کتاب حاشیه می‌نویسید؟ یا روی موارد مهم نشانه و خط می‌کشید؟
نه. هیچ وقت. حتی اگر نکته جالبی به ذهنم برسد، یادداشت می‌کنم. ده‌ها دفتر دارم که نکات کلیدی و جذاب کتاب‌ها را در آنها نوشته‌ام.  کتاب را خیلی با احترام نگهداری می‌کنم.

چقدر با کتاب صوتی مانوس هستید؟
گاهی اوقات وقتی مشغول نقاشی هستم، کتاب گویا گوش می‌دهم؛ اما ترجیح می‌دهم کتاب‌هایی را که قبلا خوانده‌ام، گوش ‌دهم. برای اولین بار ترجیح می‌دهم خود کتاب را بخوانم. کتاب گویا برای من، مختص به کتاب‌هایی است که حداقل یک بار یا چندین بار خوانده باشم. مثلا کتاب صوتی خاطرات دختر ناصرالدین شاه را خیلی دوست داشتم. یا همین کتاب آقای محلاتی را گوش دادم. بارها گوش می‌دهم. شاید ده بار گوش داده باشم. دوباره برایم زنده می‌شود. کتابی که قبلا نخوانده باشم، معمولا به سراغ نسخه گویای آن نمی‌روم. مثلا جنایات و مکافات را قبلا خوانده‌ام، صوتی آن را هم می‌شنوم ببینم چگونه است. شاید یک روز مجبور بشوم کتاب نخوانده را صوتی گوش کنم، اما معمولا این کار را نمی‌کنم.
یکی از لذات کتابخوانی من، مقایسه بین آثار نویسندگان و  فرهنگ‌های گوناگون است. مثلا شاهنامه و داستان رستم و سهراب در قرن پنجم نوشته شده است، اما انگلیسی‌ها هم یک قهرمان مثل رستم و سهراب دارند ( کوهولین ) که به این سرنوشت دچار می‌شود و دقیقا شبیه به اوست. ذهنم اینها را تطبیق می‌دهد. مثلا فلان نویسنده چقدر تحت‌تاثیر داستایفسکی بوده است و کدهای آشنا را تطبیق می‌دهم. تاثیر داستایوفسکی را روی این نویسنده‌ها متوجه می‌شوم. به نظرم اگر شخصی داستایوفسکی را نخواند، نمی‌تواند عنوان کتابخوان بر او گذاشت. یک دوره‌ای کتاب‌های میلان کوندرا و هم‌دوره‌ی‌های او را می‌خواندم. بعدها که مجددا داستایوفسکی را خواندم، فهمیدم اینها در مقابل داستایوفسکی هنوز خیلی کم می‌آورند.

به عنوان سوال پایانی، چه حسی نسبت به کتاب‌هایی که مدت‌هاست تهیه کرده‌اید، اما فرصت خواندنش پیش نیامده دارید؟
در ورودی اتاق اصلی‌ام قفسه‌‌ای دارم که این کتاب‌های جدید آنجا نشسته‌اند و منتظر خوانده شدن. آن‌ها به مرور خوانده می‌شوند و سپس به قفسه‌های مربوطه منتقل می‌شوند. از اینکه کتاب‌ها را نخوانده‌ام حس بدی ندارم. چون امیدوارم به زودی آنها را بخوانم. معتقدم مطالعه کتاب کاری خلاقانه است. اینکه ما اثر یک  نویسنده‌ را که سال‌های بسیاری از عمرش را صرف نوشتن کتابی کرده، در چند ساعت می‌خوانیم؛ به نظرم عالی است. او حاصل عمر، انرژی و تخیل خود را به راحتی در طبق اخلاص گذاشته شده و در قالب کتاب به راحتی در اختیار ما قرار داده است. بنابراین این اثر او یک کالای فرهنگی است. در مجموع با کتاب‌ها دنیای قشنگی دارم که در عین متفاوت بودن با دنیای دیگران، دور از واقعیت نیست.