Get Mystery Box with random crypto!

آمدی،خندیدی و گفتی که من آماده‌ام چشم بستم بعد ازین بر خانه و | تلمیح

آمدی،خندیدی و گفتی که من آماده‌ام
چشم بستم بعد ازین بر خانه و کاشانه‌ام

من فدای شوق تو ای همسفر آماده باش
تا بگویم قصه ای ،شرح دل ویرانه‌ام

خسته ام از جنگ های ناتمام زندگی
خسته از اینکه بگویی همچنان آواره‌ام

نیست جایز بیش ازین ماندن درین شهر سیاه
بس بُوَد هر چه کشیدی در غم میخانه‌ام

من گذشتم از تو دیگر نیست باری بر دلت
هر کجا رفتی گمان کن بعد ازین افسانه‌ام

آمدی خندیدی و گفتی که من آماده‌ام
در پناه حق بمانی...من دگر بیگانه‌ام ...

#ری_نوشت
@talmiiih