استرس، بیشتر و شدید تر از همیشه، شبیه بچه ای که با توپ زده تلو | ∞♥️𝑨𝑳𝑳 𝑶𝑭 𝑴𝑬
استرس، بیشتر و شدید تر از همیشه، شبیه بچه ای که با توپ زده تلویزیون رو شکسته و از ترسش پناه آورده به اتاقش و منتظره هر لحظه بابای بد اخلاقش برسه خونه... نا امیدی ، شبیه اون لحظه که برگه امتحان رو از زیر دستم کشیدن و چندتا سوال جواب نداده داشتم... خوشحال، مثل دیدن برف سنگین صبح و تعطیلی مدارس. امیدوار، مثل گوش به زنگ اخبار نشستن برای تعطیل کردن چهارشنبهای که بین التعطیلینه. نفس عمیق میکشم و کمکم، نفسام یواش و یواش تر میشه، بهطوری که دم و بازدم رو نشه تشخیص داد.چقدر سخته این روزا، کاش میشد با نق زدن سرو تهش رو هم آورد.تهش تشر زدن یکی بود دیگه، که داد میزد: چه مرگته آبغوره میگیری ؟ سرمون رفت! برو بتمرگ دیگه.حداقل آدم مینداخت گردن هورمونای نامیزونش، اینکه تقصیر من نیست و پیش میاد و من مقصر فعالیتشون نیستم و اسیرشونم... نیاد اون روزی که تقصیر خودت باشه و نتونی گردن کسی بندازی... هیچوقت نیاد:)) #انه_با_موی_طلایی