Get Mystery Box with random crypto!

تنها تراز خدا

لوگوی کانال تلگرام tanhatarazkoda — تنها تراز خدا ت
لوگوی کانال تلگرام tanhatarazkoda — تنها تراز خدا
آدرس کانال: @tanhatarazkoda
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1
توضیحات از کانال

سلام دوستان😊
اینجا نه خبری از داستان عاشقونس
نه خنده و قهقه
نکته..
عضویت در این کانال اجباری نیست

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2018-07-19 14:30:45 بستمه هرچی کشیدم بستمه
67 viewsedited  11:30
باز کردن / نظر دهید
2018-07-19 14:22:38 #روز اول مدرسه من

وقتی که به لطف پدربزرگم(پدر بابام) تونستم به مدرسه برم...
روز اول مدرسه ام بود
ولی نه مادری بود که با نوازش از خواب بیدارم کنه و تو پوشیدن لباس و شونه کردن موهام کمکم کنه...
نه پدری ک تا مدرسه همراهم بیاد و دستامو محکم بگیره تا نترسم از محیط تازه اطرافم...

حتی نفهمیده بودن وقتی از خونه بیرون زدم مثل همیشه...
پای بساتشون خواب بودن..

وقتی در مدرسه رسیدم...با تمام بچگیم شکستم
وقتی بچه هایی و دیدم ک دست مادر پدراشونو گرفته بودن شکستم
وقتی مادرایی ک لبه ی مقنعه ی دختراشونو درست میکردن تا از بغل دستیشون مرتب تر باشن و دیدم شکستم...

وقتی داخل کلاس تنها روی نیمکت آخر کلاس نشستم و مدیر آموزشگاه گفت هرکس کنار اولیاش بشینه
با تمام وجودم تنهاییم عین پتک تو سرم کوبیده شد و یه چیزی درونم فریاد زد
(مونس تو همیشه تنهایی)

وقتی تا آخر زنگ مدرسه تو سکوت فقط با شوق کتابهایی که بهمون داده بودن و نگاه میکردم و به این فکر میکردم کی میشه بتونم همشونو بخونم...

اون روز وقتی به خونه برگشتم...
تمام زیبایی مدرسه جلو چشمام تار شد
خیلی درد داره به یه دختر هفت ساله...
لقب هرزه و بدن
خیلی درد داره شنیدن این حرف از زبون پدرت

اونقدر اون روز ازشون کتک خوردم که بیهوش شدم و نفهمیدم بعدش چی شد...

@tanhatarazkoda
67 views11:22
باز کردن / نظر دهید
2018-07-19 14:02:25 #معرفی خودم
چیز زیادی از بچگی هام یادم نمیاد...ولی خب از وقتی خودمو شناختم تا همین الان ک هجده سالمه توی زمین خاکی خدا یه چیزی بامن قهر بود...آرامش....از وقتی خودمو شناختم جسمم بجای نوازشای پدرم ...کتکاشو تحمل کرد ...بجای لالایی های مادرونه صدای داد و قهقه دوستای همیشه مست و خمار مامان و بابام بود که به گوشم میخورد...یه دختر بچه شیش ساله که از ترس آدمای اطرافش خودشو توی کمد لباساش قایم میکنه تا نکنه یدونه از اون آدمای مست متوجه حضورش تو اون خونه بشه و همون یه خورده کورسو امیدی ام ک توی ذهنش هست و ازش بگیرن...


آره من بودم و یه پدر و مادر دائم الخمار که همیشه با دوستای مثل خودشون توی مشروب و مواد غرق بودن ...
از همون شش سالگیم با تمام وجودم تنهایی و حس کردم و فهمیدم من کسیو ندارم که روم غیرتی بشه و اگر بخوام خودمو حفظ کنم ...فقط باید خودم باشم و خودم

@tanhatarazkoda
51 viewsedited  11:02
باز کردن / نظر دهید
2018-07-19 13:36:58 مینویسم یادگاری...

تا بماند روزگاری...

گرنبودم روزگاری...

این بماند یادگاری

@tanhatarazkoda
48 viewsedited  10:36
باز کردن / نظر دهید
2018-07-19 13:34:59 سلام غریبه های مجازی...
اینجا نمیخوام قهقه و شب عاشقونه راه بندازم....
اینجا ..
میخوام زندگی نامه یه دختر و براتون شرح بدم
یه دختر که اونقدر زندگیش تلخ و درد آوره ک حتی تصورشم تو فکرتون نمیگنجه ...
شاید فکر کنین حرفاش دروغه
ولی اگر حتی یه درصد بهش ایمان داشتین همراهیش کنین
46 views10:34
باز کردن / نظر دهید
2018-07-19 13:30:41 Channel name was changed to «تنها تراز خدا»
10:30
باز کردن / نظر دهید
2018-07-19 13:28:35 Channel photo updated
10:28
باز کردن / نظر دهید