Get Mystery Box with random crypto!

استالین در یکی از جلسات معمول خود خواست که برای او مرغی بیاورن | 🔥تاریخ ممنوعه!🔥

استالین در یکی از جلسات معمول خود خواست که برای او مرغی بیاورند، او آن را گرفت و در حالیکه با یك دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد. مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن اما بدون موفقیت فرار کند، دستان استالین برای او خیلی نیرومند بود. استالین بدون هیچ مشکلی توانست همه پرها را از بین ببرد و پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینیدچه اتفاقی می افتد".

او مرغ را روی زمین گذاشت و از او دور شد رفت تا مقداری گندم بیآورد، همکارانش در کمال تعجب او را مشاهده می کردند درحالیکه مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال می کرد. استالین با دانه های گندم، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود میکشید. در همه این مراحل مرغ پی در پی، او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود. در این مرحله استالین به دستیاران متعجب خود روی آورد و گفت:
احمق ها به همین راحتی اداره میشوند !!!

#اندکی_تفکر

#تاریخ_ممنوعه
@Tarikhe_Mamnooe