Get Mystery Box with random crypto!

اگر گاو بودیم، روزگار خوش‌تری داشتیم؟ — نیچه می‌گوید بله، یافت | ترجمان علوم انسانى

اگر گاو بودیم، روزگار خوش‌تری داشتیم؟
— نیچه می‌گوید بله، یافته‌های جدید در حوزۀ هوش حیوانی تردید دارد

فریدریش نیچه در کتاب تأملات نابهنگام  می‌نویسد: «گاوها را در نظر بیاورید. همین‌طور که از کنارتان می‌گذرند می‌چرند و هیچ درکی هم از امروز و فردا ندارند؛ جست‌وخیز می‌کنند، می‌خورند، لم می‌دهند، نشخوار می‌کنند و دوباره کمی جست‌وخیز می‌کنند، و این چرخه هر روز از صبح تا شب تکرار می‌شود. بندۀ لحظه و خوشی و ناخوشی‌اش هستند و، ازاین‌رو، گرفتار افسردگی و ملال نمی‌شوند. دیدن این صحنه آدمی را آزار می‌دهد، زیرا اگرچه خود را انسان و برتر از حیوانات می‌داند، به خوشی آن چارپایان غبطه می‌خورد.»

  اما آیا واقعاً باید به حال گاو‌ها غبطه بخوریم؟ جاستین گِرِگ، در کتاب جدیدش اگر نیچه نهنگ‌ تک‌شاخ بود می‌گوید: شاید، ولی نه به خاطر اینکه گاوها درکی از افسردگی و اندوه ندارند.

گِرِگ می‌نویسند: «تصور نیچه دربارۀ گاوها اشتباه بود. اتفاقاً آن‌ها «بندۀ لحظه» نیستند. گاوها، مانند بیشترِ حیوانات، نقشه می‌کشند -البته برای آیندۀ نزدیک- و حتی افسرده هم می‌شوند. آن‌ها کم‌وبیش تصوری از مرگ دارند و وقتی دوستان یا خانواده‌شان را از دست می‌دهند نوعی اندوه را از سر می‌گذرانند.» گاوها، از برخی جهات، بیش از آنچه نیچه فکر می‌کرد شبیه انسان‌ها هستند. بااین‌حال، همچنان یک تفاوت بزرگ دارند: آیا از خودشان نمی‌پرسند چرا وجود دارند؟ و در انتظار مرگ محتوم خود در آینده‌ای نامعلوم نیز نیستند.

بااین‌حال، شاید بتوان گفت حیوانات زندگی بهتری از ما انسان‌ها دارند. به تعبیر گرِگ، انسان‌ها همیشه می‌خواهند بپرسند «چرا؟»، اما غالباً پاسخ این پرسش‌ها برای آن‌ها گران تمام می‌شود.

به‌عنوان مثال، نهنگ‌های تک‌شاخ را در نظر بگیرید. آن‌ها در دسته‌های چندتایی گرد هم می‌آیند و بدون آنکه بدانند چرا این کار را می‌کنند با هم همکاری می‌کنند، اما ذهن آن‌ها درگیر مسائلی مثل معنای زندگی یا مرگ نمی‌شود. گرِگ می‌نویسد: بنابراین، اگر نیچه نهنگ تک‌شاخ بود حال و روز بهتری داشت؛ اگر واقعاً به افزایش لذت و کاهش رنج در جهان فکر می‌کنیم، چه بهتر که اصلاً همۀ ما نهنگ تک‌شاخ باشیم.

  حق با گرِگ است که آنچه ما پیش از این «آگاهی انسانی» می‌خواندیم، کالایی مختص انسان‌ها نیست. حتی شاید بتوان گفت سطحی از «اخلاقیات» هم در میان حیوانات وجود دارد. مثلاً میمون‌ها درکی از بی‌عدالتی دارند، یا به تمهیداتی می‌اندیشند تا درگیری‌های خشن را به حداقل برسانند.

بااین‌همه هنوز نمی‌توان به آسانی حکم را صادر کرد که زندگی حیوانات، بهتر از انسان‌هاست. مسئله این است: گرگ می‌گوید حیوانات زندگی بهتری دارند، چون خوش‌ترند. اما «خوش‌تر» بودن دقیقاً یعنی چه؟ و از این گذشته، آیا کافی است که هدف زندگی را در به حداکثررساندن خوشی خلاصه کنیم؟ متفکران بسیاری، و از جمله خود نیچه، معتقد بودند این نگاه «فایده‌گرایانه» به زندگی کافی نیست؛ یا حتی می‌‌تواند آسیب‌های اخلاقی عمیقی برای زندگی جمعی ما ایجاد کند.

  به نظر شما آیا آگاهی انسانی زمین را به جای بدتری تبدیل کرده؟

  آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «نيچه، نهنگ تک‌‌‌‌شاخ و بارِ گران آگاهی» که در شمارۀ بیست‌وهفتم مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ جان گری است و محمد مهدی‌پور  آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب می‌توانید شمارۀ ۲۷ مجلۀ ترجمان را از لینک زیر خریداری کنید:
https://tarjomaan.com/shop/product/mag27/


@tarjomaanweb