جامعه انگلستان و «قانون خونین»: تجربهای تاریخی درباره تغییر قوانین
ترجمه: آموزشکده توانا
در تاریخ انگلستان، قانون خونین به یک رشته قانون گفته میشوند که در قرن هفدهم و هجدهم، و با هدف کنترل جرم و جنایت تصویب شدند. ایده قانونگذاران این بود که با تعیین مجازاتهای بسیار شدید، برای جرمهای حتی کوچک، مردم از ترس روبرو شدن با آنها، مرتکب جرم نخواهند شد. این قانونها در میان مردم به قانون خونین شهرت یافتند.
بر اساس این قانونها جرمهای متعددی حکم اعدام در پی داشتند. دزدیدن یک دستمال، جیببری به مبلغ بیشتر از دوازده پنی، قطع درخت، یا سیاه کردن صورت میتوانستند منجر به اعدام فرد شوند. این قانونها به تدریج به بیش از دویست مورد افزایش یافتند. به تدریج عدهای از مردم به اخلاقی بودن یا حتی مفید بودن این مجازاتها شک کردند، و آن را به پرسش و انتقاد گرفتند. قساوت این قانونها به حدی بود که حتی اعضاء هیئت منصفه دادگاهها از آنها منزجر بودند، و گاهی شواهد جرمهای کوچک را عمدا ندید میگرفتند، زیرا میدانستند اگر متهمی با جرمی سبک را گناهکار اعلان نمایند آن فرد ممکن است با مجازات اعدام روبرو شود. مثلا در یک مورد، مادر فقیری که برای غذای فرزندانش اندکی غذا دزدیده بود و به جرم خود اعتراف نیز کرده بود. اما هیئت منصفه با ندید گرفتن عمدی قیمت غذای دزدیده شده، او را از مجازات مرگ رهایی دادند و در نهایت جریمه نقدی او را نیز پرداختند. اما با وجود این، بسیاری به دلایلی باورنکردنی اعدام میشدند. امری که شامل کودکان نیز میشد.
به نظر میرسد سرانجام وحشیانه و بیفایده بودن این مجازاتها برای قانونگذاران در انگلستان ثابت شد، هرچند این امر زمان بسیاری برد. گزارشهای متعددی منتشر شدند که از غیرانسانی بودن این رویکردها سخن میگفتند، و یا اشاراتی به این داشتند که حتی در زمان به دار آویختن جیببرها در لندن، وقتی مردم برای تماشا جمع شدهبودند، چندین مورد جیببری در همان محل اتفاق افتاده بود: نشانهای واضح از این که پایان دادن به جرم، فقط با اجرای مجازاتهای سنگین و «عبرتآموز»، ممکن نیست. وکیل و سیاستمدار بریتانیایی، ساموئل رومیلی نیز، با تلاشهای فراوان خود در پایان دادن به این مجازاتها نقش بسزایی داشت.
- اقتباس از مرکز مطالعات جرم و عدالت بریتانیا
- عکس از هیستوری اکسترا
#ترجمه_توانا #یاری_حقوقی_توانا #نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech