هر دم دهد شکوفه هر دم زند جوانه ! آن کس که عاشقی کرد در بازی زمانه ! رو رو رها رها شو از هر خیال باطل ! پیوند عاشقی زن بر تاک این ترانه ! پروانه بین در آتش تا عشق را ببینی ! با هر شراره رقصد بی ناله و فغانه ! از بال بال این عشق آتش شود دل افروز ! تا قلب شب شکافد هر دم کشد زبانه ! ای دل بکن صبوری از طعنه های مردم ! جام می است مرهم ، در سردی شبانه ! عشق اول است و آخر تا روزگار باقیست ! گر عاشقی بدانی کی آوری بهانه ؟! صبحی دگر فروزد از مشرق نگاهت ! با پیچ و تاب زلفت دلها شود روانه ! جز عاشقی نیرزد پیش تو هر متاعی ! ما نشکنیم بیعت عهدیست جاودانه ! اصلاح شد 19 دی 95 #علی_مهری #شعر 441 views14:33