Get Mystery Box with random crypto!

#به_سرخی_لبهای_یار #به_قلم_فاطمه_بامداد #قسمت_177 زیردست ستا | ختم اذکار

#به_سرخی_لبهای_یار
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_177

زیردست ستاره ومریم بودم و یکی روصورتم کارمیکرد یکی رو موهام ازبس نشسته بودم
کمر دردگرفته بودم وعصبی بودم چهارساعت ز یردستشون بودم مگه میخوان عروس
درست کنن اخه
_یلداجان میتونی پاشی
بااین حرف مثل فشنگ ازجام بلندشدم
جلوی اینه قدی لباس باپوست سفیدم تضادجالی روایجادکرده بود به صورتم نگاه کردم
ارایش غلیظی که بیش ازحدبهم می اومد وموهایی که بابلیس شده بودودورم ریخته بود
وتاج تمام مروارید قرمز که فوق العاده قشنگ بود ووسط موهام بود جلوی موهام رو
توصورتم کج ریخته بود وپایینش رو بابلیس کرده بود
همه چی فوق العاده بود مخصوصا لبای سرخ شده از رژلب که بدجورتوچشم بود
بالبخندبرگشتم به طرفشون
_ممنون خیلی خوب شده
بااین حرفم هردولبخندزدن مریم اشاره کردبشینم
_یلداجون بشین تاماهم اماده شیم باهم بریم
_باشه مشکلی نیست
روی صندلی نشستم و گوشیم رو روشن کردم خیلی وقت بود به صفحه مجازیم سرنزده
بودم همینطور تواینستامیگشتم که بادیدن عکسام تو پیجای مختلف لبخند زدم چقدر
لایک خورده
من همینومیخواستم بهش رسیدم
وارد پیجم شدم تمام عکسام روتوپیج گذاشتم وگوشی روخاموش کردم
مریم وستاره که خیلی زوداماده شدن بودن لبخندرضایت رولبم نشست وبه
خواست من همه با ماشین من به طرف محل مهمونی رفتیم
بعد چهل دقیقه رسیدیم به یه باغ بزرگ وشیک ماشین روتومحل موردنظرپارک کردم و خیلی اروم ازماشین پیاده شدم
همراه بچه ها به طرف حامی وفواد که کناریه می زا یستاده بودن رفتیم
کنارشون ایستادیم به فوادنگاه کردم
_سلام تولدت مبارک
بالبخندنگاهم کردودستش روجلو اوردکه خیلی راحت باهاش به گرمی دست دادم
بعدازفواد با حامی دست دادم که لب زد
_خب لباساتون روعوض کنید بیاین عکس بگیریم
منو مریم وستاره سرتکون دادیم وبه طرف جایی که مخصوص عوض کردن لباس
بودرفتیم مانتوشالم رودراوردم وهمراه ستاره ومریم برگشتیم پیش حامی وفواد به باغ
نگاه کردم که پربود از میزها ی گردسفید و صندلی های سفید مخمل که روش میوه
وشیر ینی چیده شده بود به میز بزرگی که فواد وحامی کنارش ا یستاده بودن نگاه کردم که
خیلی زیبا طلایی سفید چیده شده بود کنارشون ایستادم که سامان وترمه هم اومدن
بعدازاحوالپرسی چندین عکس گرفتیم وکم کم مهمونااومدن و یک ساعت بعد باغ
پرشدازمهمون ها دیجی شروع کرد به پخش اهنگ های شاد فواد مشغول رسیدگی به
مهمان هاش بود وبقیه اکیپ دورهم یک میزروانتخاب کردیم و مشغول خوش وبش
کردن شدیم بااومدن خدمه لیوانی روبرداشتم که بقیه هم به طبع برداشتن لیوانم ولب زدم
_به سلامتی خودمون
عطشم کم نشد بنابراین دومین لیوان روهم سرکشیدم سرم رونزد یک صورت سامان بردم


#ادامه_دارد