استعاره استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن است و استعمال کلم | عروض و قافیه | نپتون
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن است و استعمال کلمهای در غیر معنی حقیقی خودش به منظور تشبیه. در واقع، میتوان چنین گفت که استعاره همان تشبیه است که در آن، یکی از طرفین تشبیه (مشبه و مشبهبه) حذف شده است. به عبارت بهتر، در استعاره کلمهای را به جای کلمهای دیگر قرار میدهیم به این شرط که مشابهت داشته باشند. یکی از دلایل استفاده از استعاره، تکراری شدن تشبیهات مختلف و رایج آن بین عامه مردم است. از معروفترین انواع استعاره میتوان به استعاره مصرحه و استعاره مکنیه اشاره کرد.
استعاره مصرحه
واژه «مصرّحه» مؤنث مصرح به معنی تصریح شده و روشن و آشکار و بیپرده است. در استعاره مصرحه مشبه حذف میشود و به جای آن مشبه به قرار میگیرد. بیت زیر از حافظ را در نظر بگیرید:
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایهبان دارد بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
در مصراع اول بیت بالا سه کلمه «بت»، «گل» و «سنبل» استعاره مصرحه هستند. شاعر معشوق را به بت تشبیه کرده که پرستیدنی است. چهره معشوق را از نظر زیبایی به گل تشبیه کرده و موی معشوق را به سنبل تشبیه کرده که مانند سایهبانی روی صورت قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به اینکه مشبه حذف شده، بت استعاره مصرحه از معشوق، گل استعاره مصرحه از چهره معشوق و سنبل استعاره مصرحه از زلف یار است.
استعاره مکنیه
واژه «مکنیه» مؤمث مکنی و به معنی کنیه داده شده است؛ دقیقاً برعکس معنی واژه مصرح. همانطور که حدس زدهاید، در استعاره مکنیه، برعکس استعاره مصرحه، مشبهبه حذف میشود. اما نکتهای اینجا وجود دارد و آن این است که در استعاره مکنیه قرینهای برای مشخص کردن مشبه وجود دارد. عطار در تذکرهالاولیا در ذکر بایزید بسطامی چنین مینویسد: … و گفت: به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گلزار فرو شود، پای من به عشق فرو میشد. همانطور که میبینیم، عشق به باران تشبیه شده و خود مشبهبه که باران باشد، نیامده است. بنابراین، استعاره مکنیه داریم.