2023-07-06 10:29:01
مهلت دور سبکسیر جهان اینهمه نیست
توشه بردار و روان شو که زمان اینهمه نیست
مرگ در چشم سبکعقل شکوهی دارد
پیش ارباب دل این رطل گران اینهمه نیست
مشکل از خاک سر کوی تو برخاستن است
ورنه برخاستن از هر دو جهان اینهمه نیست
دردم این است که از یار جدا میگردم
گر نباشد غم جانان، غم جان اینهمه نیست
غنچه میلرزد از افسردگی خود ورنه
با دل گرم، دم سرد خزان اینهمه نیست
آتشینرویی اگر در صف محشر باشد
چشم بستن ز تماشای جَنان اینهمه نیست
گل رخسار تو دارد مدد از جای دگر
ورنه تشریف بهار گذران اینهمه نیست
غنچهٔ گل به خموشی دل بلبل را برد
حسن گویا چو بود، تیغ زبان اینهمه نیست
میوه گر در عوض سنگ دهی آزادی
رتبهٔ بیبری ای سرو روان اینهمه نیست
سایه را دست به خورشید نباشد #صائب
دل چو بیدار بود، خواب گران اینهمه نیست
اشعار کوتاه
@textimix♡
492 views07:29