بهار، هستی پنهان درون آیینهست بهار، تازگی عشقهای دیرینهست عبور از دل تصویر گنگ خود بیخویش ورای دیدن دنیا ورای آیینهست بهار فرصت بخشیدن و سبکباری رهایی است رهایی از شب تنهایی و تب کینهست
بهار اگر ندمد روح زندگی در ما نفس چه بار گرانی به شانهی سینهست اگر زمان شده زرد و زمین زمستانیست بخوان که در غزلت، یک بهار سبزینهست