میبایست باز هم راه شناختن چهرههای تازه و محیط تازه و همینطور | DELUSIONS
میبایست باز هم راه شناختن چهرههای تازه و محیط تازه و همینطور روش های تازهی حرفزدن و دروغ گفتن را یاد بگیرم . سستی تقریبا به اندازه ی خودِ زندگی قدرت دارد / تبعید این است / خارج رفتن این است / تماشای خستگی ناپذیر هستی آنطور که طی این لحظههای دراز و روشن دیده می شود و طی عمر آدمی استثناء به حساب می آید ، لحظههایی که عادتِ کشور قبلی ترکت میکند ، اما هنوز از عادت های دیگر ، از عادت های تازه چیزی دستگیرت نشده . در این لحظه ها چیزی به ملالت اضافه میشود تا وادارت کند که با وجود ضعفت همه چیز را از هم تمیز بدهی ، آدمها و آینده شان را / یعنی اسکلتهاشان را /چیزهایی که هیچ چیزی نیست ولی باید عجالتا دوستشان بداری ، سنگشان را به سینه بزنی ، نازشان کنی ، رو به راهشان کنی . درست مثل اینکه با زنده ها طرفی ! ﺳﻔﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻴﭻ اﺳﺖ / ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺮﮔﻴﺠﻪ ی ﻣﻼﻳﻢ ﻣﺨﺘﺺ اﺣﻤﻖ ﻫﺎ .