Get Mystery Box with random crypto!

DELUSIONS

لوگوی کانال تلگرام thedelusions — DELUSIONS D
لوگوی کانال تلگرام thedelusions — DELUSIONS
آدرس کانال: @thedelusions
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 1.30K
توضیحات از کانال

Whatever there is, it's suffering
Whatever there isn't, it's a delusion
✒thewind

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-06-11 23:54:26
آقای رونی ؛ تو تا حالا هیچ هوس کردی یه بچه‌رو بکشی؟ مثل اینکه آدم یه بدبختی مسلم رو در نطفه خفه کنه ( مکث )
خیلی وقتا ، شبانه‌ی زمستون ، موقع برگشتن چیزی نمونده بپرم سر اون پسره جری طفل معصوم ! ( مکث )
چی جلومو گرفته ؟ ترس از مردم نبوده .
چطوره یه‌کمی برگردیم عقب ؟!

خانم رونی ؛ عقب ؟

آقای رونی ؛ آره . می‌خوای تو برو جلو من می‌رم عقب . می‌شیم جفت کامل . عین جهنمی‌های دانته که صورتشون پشتشونه ! اشک‌هامون درِ ماتحت‌مونو تر می‌کنه .

خانم رونی ؛ دان تو چه‌ت شده ؟ مگه حالت خوش نیس ؟

آقای رونی ؛ خوش؟! تو هیچ‌وقت دیدی حال من خوش باشه ؟ همون روز اولی که تو منو دیدی من بایس تو رختخواب می‌افتادم . روزی که از من خواستگاری کردی ، دکترها دیگه منو جواب کرده بودن . تو هم خوب می‌دونستی . شبی که با من عروسی کردی با آمبولانس منو بردن ! یادت که نرفته . ( مکث ) نخیر، نمی‌شه گفت من حالم خوشه . اما خب بدتر هم نیستم . راستش بهتر از سابقم .
کور شدنم خیلی حالمو جا آورد ، اگر کر_و_لال هم می‌شدم شاید تا صد سالگی نفسی می‌اومد...(مکث)


#ساموئل_بکت
ازکتابِ ؛ همه‌ی افتادگان



╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
7.8K views20:54
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 20:45:32 جریانِ انحصار و مستثناسازی ، خواه‌ناخواه به احساسِ انزوا و جدایی می‌انجامد / ولی از آن‌جا که هیچ‌چیز نمی‌تواند در جدایی و انزوای مطلق به‌سر برد _ لاجرم ستیز و تضاد به وجود می‌آید .
آن‌گاه از این ستیز و تضاد است که ما داریم سعی می‌کنیم فرار ‌کنیم .
تمامِ شکل‌های مختلفِ فرار _ فرار خواه به این صورت باشد که شخص خود را در انواع مشغولیت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی غرق کند ( نمونه‌ی مصداقی شمایی که الان درحالِ خوندن این پیام هستید و مزخرف می‌گید عاشقِ تنهایی هستم و بصورتی ابله‌هانه همراه با افتخار داخلِ گروهِ @WindGp هم میگی من تنهایی انتخاب‌ام هست _ اسکل تو و من و ما به دلیلِ "اجبار" و "انکار" در این وضعیت هستیم ) / به مشروب پناه می‌بَرد / خود را به شعایر ظاهراً مذهبی سرگرم می‌کند / به رقص و دانس و انواع تشریفات و مشغولیت‌های دیگر پناه می‌برد _ که همه علی‌الاحصول در یک سطح و دارای یک هدف و یک ماهیت‌اند _ با هدفِ فرار از ؛ "تنهایی" ، "خلاء" ، و "تهیِ درونی" (به زبون ساده‌تر قسمتِ انتهایی میشه ؛ همه‌ی ما در نادانی به جهالتِ خودمون باهم مشابه‌ایم) .

این برش هم قسمتی از کتابِ عشق و تنهایی به قلمِ ؛ #کریشنا_مورتی بود .


╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
7.0K viewsedited  17:45
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 18:41:01 اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم 
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم 

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم 

نشد جواب بگیرم سلام هایم را 
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم 

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را
اشاره ای کنم انگار کوه‌کَن بودم ..

#محمد_علی_بهمنی


╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
8.3K views15:41
باز کردن / نظر دهید
2022-06-10 16:27:35 هیچ‌چیز آرومم نمی‌کنه ، منو اشباع می‌کنه ، منو خالی می‌کنه ، آه ...
همه‌ی شما ، بی‌شمار آدم‌هایی که پیش از من مُردین ، به من کمک کنین .
به من بگین برای مردن ، برای پذیرش مرگ چی‌کار کردین ، همونو به من یاد بدین ، تا مثال شما به من آرامش بده تا من به شما مثل عصا ، مثل دستانی برادرانه به اون‌ها تکیه کنم .
شمایی که قوی و شجاع بودین و شمایی که به مرگ راضی بودین و با بی‌تفاوتی و آرامش به اون تن دادین ، به من بی‌تفاوتی و آرامش خودتونو یاد بدین ،
به من تسلیم شدن رو یاد بدین .


#اوژن_یونسکو
ازکتابِ ؛ شاه می‌میرد




╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
8.1K views13:27
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 14:19:27 و باید از گفتنی هایی گفت که شاید بسیاری آن را میدانند ، ولی شهامت ابراز آن را حتی برای خود ندارند .

#لئو_تولستوی



╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
7.5K views11:19
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 11:56:15 گاهی دیوانه‌ها کنار چند تا از پنجره‌ها که به کوچه باز می‌شد ، می‌آمدند و نعره می‌زدند و صدای همسایه‌ها را در می‌آوردند ، ولی بیشتر وقت‌ها ترس و وحشت‌شان را برای خودشان نگاه می‌داشتند .
خیلی به خودشان زحمت می‌دادند که هر کدام وحشت‌شان را شخصاً در مقابل روش‌های درمانی ما حفظ کنند ، عاشق این بودند که در مقابل ما مقاومت به خرج بدهند .
وقتی به همه‌ی آن دیوانه‌هایی که پیش آن باریتون پیرمرد شناختم فکر می‌کنم ، نمی‌توانم شک کنم واقعیت روان آدمی ممکن است به صورت دیگری غیر از جنگ و مرض ، یعنی این دو کابوس بی‌انتها ، تظاهر کند .
خستگیِ عظیم وجود شاید روی هم رفته چیزی نیست جز این رنج عظمایی که برای جوان ماندن ، بیست ساله ماندن ، چهل ساله ماندن ، بیشتر ماندن و عاقل ماندن به خودت می‌دهی ، یا برای اینکه دیگر آنچه بوده‌ای نباشی ، یعنی پست و وحشت‌آور و پوچ .
کابوسی است این جبرِ جلوه دادنِ نامردِ باطن‌مان به صورت اَبَرمرد ، به صورت منتهای آمال همگان ، از صبح تا شب .


#لویی_فردینان_سلین
ازکتابِ ؛ سفر به انتهای شب


╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
8.3K views08:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 21:55:35 سعی کردم خودم را از صخره پرت کنم ،
در خیابان میان میرندگان ، فایده نداشت ، دست کشیدم .


#ساموئل_بکت
ازکتابِ ؛ متن‌هایی برای هیچ




╭───────────╮
▸ @theDelusions
╰───────────╯
7.5K viewsedited  18:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 12:59:33 بخشی از مصاحبه ی سیلویا بیزیو با چارلز بوکفسکی ؛

"بوکفسکی": من آدم‌های ثروتمند را کمتر از آن چه تو دوست داری، دوست دارم.
اگر پنجاه هزار دلار هم به حسابم بریزی باز هم ثروتمندها را دوست ندارم.
شاید با آن‌ها در یک رستوران شام بخورم که سر گارسونش احتمالاً اسم من را شنیده باشد، اما با این حال آن‌ها را دوست ندارم، چون آن‌ها مرده‌اند.
من آدم‌های مرده را دوست ندارم، حتی اگر یک میلیون دلار ثروت‌شان باشد. ثروت آن‌ها را قبول دارم اما خودشان را نه.

"های تایمز": فکر می‌کنید آن‌ها مرده‌اند چون پول دارند؟

"بوکفسکی": فکر می‌کنم پول به مرگ آن‌ها کمک می‌کند.
اما فقرا هم به همان دلیل پول می‌میرند؛ به دلیل فقدان پول، دچار نفرت می‌شوند و متهاجم.
برگردیم به معادله‌ای که پنجاه سال پیش نوشتم: پول فقط در دو حالت مشکل‌ساز است؛ زیاد داشتن و کم داشتنش.
حتی وقتی که به اندازه کافی داشته باشی هم اغلب کارها درست پیش نمی‌رود.
مثل آب و هوا یا ژن یا شخصی که با او زندگی می‌کنی.
"هیچ چیز برای همیشه درست عمل نمی‌کند".

#چارلز_بوکفسکی
وضعیت‌ همیشگی




╭───────────╮
▸   @theDelusions
╰───────────╯
7.8K views09:59
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 12:49:07 @WindGp
7.4K views09:49
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 14:26:54 روزی که تاریکی شروع می کند همه جا را گرفتن ، روزی که دیگر باید بزودی گذاشت و رفت ، هنوز یک خرده یاد پوچی‌های این دنیا می افتیم ، یاد شوخی ها ، حدس های مودبانه ، بزن و برقص های سبک ، حرکت های دوستانه ... همینطور همه چیزهایی که بعد بینهایت مکافات و دهشت دیگر چیزی نیستند جز نقش و نگار عجغ وجغ و در هم برهم ترمه تابوت .
پارچه های ضخیم چین چین سربی ، این همه زحمت بیهوده !
ردای عظیم خشکه مقدسی‌ها ، سرودها ، حسنات غصه‌آلود ، همه سنگینی له کننده مرده ...
محکم بسته ، سفت گره خورده ، توی خلوت تاریک زیر درپوش چوب کاج . به‌به!
چه افسون آمیز می شود که درست در همین لحظه ، درست لحظه ای که آن ته چهار میخ شده‌ایم ، از درز تابوت چهچه معجزه وار یک نی لبک بزند بیرون ، پر بکشد ! سریع ، آوازی که دل ها را شاد کند ! چه تعجبی ! چه غروری ! به‌به است که توی شهر مرده‌ها می پیچد ! به‌به!
چه عبرتی برای خانواده ها !
جنازه شوخ و شنگی که کارش این است که اشباح را بخنداند !
مطرب همه پرتگاه ها ، دخمه‌های جادوزده ، ورطه‌های جهنمی !
اولین یارویی که ریق رحمت را سرکشیده و زندگیش بیخودی نبوده ، بالاخره همه لطف و قشنگی های بهار را غافلگیر کرده ، درک کرده ، زندگی دوباره پرندهک ! جوجه سهره بیشه کوچک ، که همه چیز را با خودش می برد آن دنیا ! انقلابیِ تاریکی ها ! ترانه خوانِ مقبره ها ! دلقک لوده دهلیز های دنیا !...
دلم می‌خواهد این کس من باشم ! چه بلند پروازی ای !
من ، نه هیچ کس دیگری ! چرا که نه !
به کسی چه !
همچو کسی که غرق رحمت است ، زبل !
یک رقص ابدیت می‌ارزد به همه‌ی امپراتوری بشریِ نکبت زده ، تلّ گنده سوراخ موشِ پرِ توطئه ، سراب خرابِ هرچه آدم ساده لوح است !
سلام بر سلاطین ! رعیت را باید قوی کرد ؟ فرمان تکان تکان منظم همگانی ! چه قصه‌ای !
دیوانه کسی است که دل به گذرا ببندد ! هزار بار بهتر این که آرام بمیری و نی لبک را هم با خودت ببری ! اما برای این هم لحظه‌ی خلسه دل انگیز لازم است !
این طور نیست که هرکس موسیقی خواست بتواند برود ! لحظه دلخواه ! نه ! خیال کرده ای !... باید منتظر بمانی و دوام بیاری ... این را همیشه می گویم ؛
موافق ! مخالف ! اینجا جست بزنی ! آنجا دوباره روی پات بلند بشوی ! بچسبی به قوه لایموت ... زندگیِ کک ! زاغت را چوب می زنند ! چه زجری ! چه جوریش را با همه خشونت پیش تاکت نشانتان دادم ؟ برای اینکه بتوانی با نی لبک فلنگ را ببندی قضیه فرق می کند !
خواهید دید! ،کشکی که نیست !

ازکتابِ ؛ دسته دلقک ها
#لویی_فردینان_سلین




╭───────────╮
▸   @theDelusions
╰───────────╯
4.5K views11:26
باز کردن / نظر دهید