شاید درستش همینه کارد باید به استخون برسه تا بکَنی و بری اما ک | Bullshit news
شاید درستش همینه کارد باید به استخون برسه تا بکَنی و بری اما کاردی که به استخون من میخوره کند و نرمه، میبُره درد داره، اما کارو تموم نمیکنه چون دلش نمیاد تمام ذرات وجودم میخواد بره، میخواد همه وابستگیهارو قیچی کنه و رها بشه انقدر خستهست که مهم نیست چی اتفاق میفته، انقدر پوسیده تو تنهایی خودش که هر نفس، هر کلام، هر هوای جدیدی بهش بخوره جون میگیره باید برم، باید تمام گرههارو پاره کنم و از این باتلاق فرار کنم، چون پاهام هر روز بیشتر فرو میره و هر روز عصبانیتر و ناراضیتر زندگی میکنم. نه، هیچکس دست و پای منو نبسته، خودم خودمو گیر دادم به زنجیرها، کسی پاشو روی گلوی من نذاشته که بمونو طاقت بیار، خودم چسبیدم به زنجیرها، چون عادت بد دردیه و حالا حالا داره کارد به استخونام میرسه و فریادم بلندتر میشه. یه دلم کسی و میخواد که کنارم باشه، یه دلم تا حالاش هم شاکیه که انقدر تنها و منزوی و گوشه گیرش کردم یه دلم عشق میخواد و فکر میکنه میتونه خوشبختیش و کنار کس دیگه کامل کنه و دل دیگهم رهایی میخواد،فرار میخواد میخواد همه زنجیرها و گرههارو پاره کنه و سر بذاره به بیابون، به هرجایی که اینجا نباشه. من دو دلم، دو دل که هر کدوم، هر روز هر لحظه نفسمو تنگ میکنه.
@Theproxy