Get Mystery Box with random crypto!

#هیچ_نوشت #رها_ریحانی ( #اکبر_توفیق_ریحانی ) | #تو از مجموع | 🗿 فِکر کُن 🗿

#هیچ_نوشت
#رها_ریحانی ( #اکبر_توفیق_ریحانی ) | #تو
از مجموعه ی در حال نگارشِ #نامه_های_بدون_مقصد_اما_برای_تو ...

عزیزم من زیاد به تقدیر و قسمت اعتقاد ندارم. بیشتر به انتخاب های انسان معتقدم. گاهی ما و درون آشفته ی ما انتخاب هایی میکنه که اگر با نگاه عقل بسنجی، ممکنه ترسناک باشه .
دوست داشتن تو انتخاب ترسناک من بود،
انتخابی که خیلی دوستش دارم.
گاهی به عکس هایی که اون زمان از خودم گرفتم یا دوستانم ازم گرفتن نگاه میکنم میبینم چقدر عاشق بودم و چقدر امیدوار...
اما حالا فقط یه عاشقم، ولی امیدی برام نمونده و حتی نمیتونم دلیل بودنم رو برای خودم توصیف کنم، فعلا فقط هستم.

حالم خوبه، احیاناً اگر نگرانی، نگران نباش. بلاخره زندگی کردن با بَشر مشکلات خاص خودش رو داره، به اجبار روزگار، با آدم هایی این روزا در ارتباطم که اگر بهشون چیزی بگی ممکن نیست؛ بتونن یه ساعت به صورت یه راز ازش نگهداری کنن. همون دقیقه ی پنجاه‌و‌نهم لو میدنش. با آدمایی در ارتباطم که بیشتر دوست دارن مزخرف بگن و نمیتونن مدتی سکوت کنن، و همیشه دنبال اینن که چیز تازه ای ازت بدونن تا بتونن بعداً باهاش بهت ضربه بزنن، البته این بین دوستان خوبی هم دارم که به ندرت بعد از تایم کاریم میبینمشون، شاید برات سوال بشه که چرا به ندرت؟! اون روز به دوستم در مورد همین گفتم که شاید به دلیل اینکه؛ نمیتونم با زندگی نکردم، کنار بیام. گاهی وقتا فکر میکنم تو کار خوبی کردی که راه رفتن و دور بودن رو پیش گرفتی،
چون به نظر خودمم ما خیلی دوریم از هم.
این منم، آدمی که نمیتونه برای خودش و تو یه زندگی قابل قبول دست و پا کنه
و اون تویی، آدمی که قبول نمیکنه زیباست و کافی...

تو هم زیاد غصه نخور به قول قدیمیا فقط صد سالِ اولّش سخته.
مچیرخه این چرخ، حالا یا به مقصد میرسه یا یه جایی از این کره ی خاکی به گِل میشینه و تموم میشه، فقط بهم یه قول کوچیک بده اگه تموم شدم و به گِل نشستم گاهی یادم کن و شعری از فروغ رو برای خودت زمزمه کن:
<< میان تاریکی
ترا صدا کردم
سکوت بود و نسیم
که پرده را می‌بُرد
در آسمان مَلول
ستاره‌ای می‌سوخت
ستاره‌ای می‌رفت
ستاره‌ای میمُرد...>>

از خیلی دور میبوسمت...
اردیبهشت 1401

@ThinkOfficialPage