هو «روز سه شنبه 7 ع 1 سنه 1412 ه ق= 26 شهریور در 1370 ه ش در | توحیدِ صَمَدی قرآنی
هو
«روز سه شنبه 7 ع 1 سنه 1412 ه ق= 26 شهریور در 1370 ه ش در قم بعد از درس صبح، حالم سخت دگرگون شد، به نحویکه مقدّمات کفن و دفنم را فراهم کرده بودم و این غزل را از رویدا آن حال گفته ام :
مژده ای دل که شب هجر به پایان آمد پیک روح القدس از جانب جانان آمد
زان دلارا که در این باغ وجودت آراست جنّت ذات طلب کردی و خواهان آمد
جز خداوند نبوده است در اندیشۀ تو که جزای تو خداوند به احسان آمد
سنگ زیرن رحی بوده ای از گردش چرخ عرصۀ گردش تو روضۀ رضوان آمد
هر چه بُد محنت ایّام زَبَد بود و برفت هر چه باقی است همه منحت یزدان آمد
آنچه در مزرع دل تخم وفا کاشته ای همه نور و همه حور و همه غلمان آمد
آفرین بر قلم صنع که لوح و قلمی همه برهان همه عرفان همه قرآن آمد
چشمۀ آب حیاتس دهانی که از او همه درس و همه بحث و همه تبیان آمد