Get Mystery Box with random crypto!

پایگاه ‌علمی ‌طلوع مهر

لوگوی کانال تلگرام tolooemehr — پایگاه ‌علمی ‌طلوع مهر پ
لوگوی کانال تلگرام tolooemehr — پایگاه ‌علمی ‌طلوع مهر
آدرس کانال: @tolooemehr
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 97
توضیحات از کانال

✅ «طلوع مهر» پایگاه علمی استاد حمید رجایی است.
@tolooemehr
✅ نقل مطالب با ذکر منبع، مانعی ندارد.
✅ کانال جانبی:
@farhangerajaei
✅ ارتباط با استاد:
@hamidrajaei
✅ ارتباط با مدیران گروه:
@TolooemehrGroup
✅ آدرس سایت:
Hamid-rajaei.com
✅ لینک دعوت:

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-13 05:07:14 کم‌رنگ شدن ارزش حجاب، فقط معلول کارهای شیطانی و کوشش فرهنگی فاسد نیست. حکومت ما بی‌سوادانه با مسائل برخورد می‌کند، آن‌قدر که، رقت‌انگیز است. وراجی سیاسی و برفراز شدن افراد کم‌دانش باعث شده همه مشکلات را معلول بدخواهی دشمن بدانند. گاهی اقتضائات ذاتی عناصر دنیای جدید، موجب بسیاری از ناهنجاری‌هاست. مثلاً رسانه‌های تصویری خودبخود مروج و مقتضی «تورم تمایل افراد به زیبایی‌های بصری» می‌شوند و این اقتضا ذاتی، خاصه در مورد تصاویر رنگی با کیفیت، این مسئله را تقویت می‌کند (مطالعات عصب‌ادراک‌شناختی و قاعده وانشست مغز در برابر رنگ این مطلب را توضیح می‌دهد) رسانه‌های جهان امروز، بذاته خواهان سکولاریسم هستند. اینکه می‌بینید امروزه اینهمه به جراحی پلاستیک و پروتزهای گونه و لب و سایر اسافل اندام، بطریقی ناهنجار اقبال شده، به علت تغییر نامطلوبی در پارادایم‌های زیبایشی جوامع جهانی است. این یکی از علل در مسئله است که به حوزه مباحث «فلسفه تکنولوژی» مربوط می‌شود. نظام اسلامی ما چهل سال است که شعار را بر دانش‌بنیانی ترجیح داده است. کدام بزرگ سیاسی نگران نزار بودن فلسفه تکنولوژی است؟ امید اینکه این سال‌ها، دانش‌بنیانی و توجه به علوم انسانی بیشتر شود. دانش‌بنیانی فقط در حوزه نانو و هوش مصنوعی و.... نیست. بابد دانست با وجود عربده‌کش‌های بی‌سواد، دانش‌بنیانی در حوزه مسایل فرهنگی و انسانی، پرمخاطره است. علاقه شدید دختران به سمت تقویت زیبایی ظاهری و جلوه‌گری، برآمده از اقتضائات ذاتی عوامل و محصولات و فرآمد‌های فن‌آورانه و مناسبات میمون و نامیمون بشری هم هست (فعالیت دشمن هم هست، همان‌قدر که وراجی سیاسی دشمن ماست، صهیونیسم هم دشمن ماست. فضای فکری و فرهنگی ایران عزیز، مهوع و سیاسیده و سرشار از شعاردهی روحانیان و سخنوران کم‌سواد است. علت نبود یک برنامه جامع و علمی و دانش‌بنیان برای معضلاتی همچون حجاب، بی‌سواد دوستی و مداح‌پروری بسیاری از دولتمردان است. وای بر ایشان. گسترش بدحجابی، تاحد زیادی معلول دانش‌بنیان نبودن برخی وجوه حکمرانی در کشور است.

حمید رجایی
تابستان ۱۴۰۱

@tolooemehr
90 viewsTolooemehrGroup, edited  02:07
باز کردن / نظر دهید
2022-07-13 05:03:59 طلوع مهر

#پرسش_و_پاسخ

#معضل_حجاب_و_وراجی_سیاسی
#بی‌سواد_دوستی_حکومت
#پاچه_خوار_پروری_مشکل_اصلی

پرسش عبدالرضا
سلام استاد، نظر شما در مورد حجاب اجباری چیه؟ حکومت چرا باید زنان را وادار به حجاب بکنه؟ مگر نمی‌گیم لا اکراه‌ فالدین؟ لطفاً این مسایل را برام جواب بدین من واقعاً نمی‌دونم این کارها اسلامیه یا نه. مگه نماز خوندن که واجبه باید حکومت، مردم را وادار به نماز کنه؟ حجاب هم مثل نماز. این بگیر-ببندها برا چیه؟

پاسخ
سلام علیکم. حجاب یک واجب شرعی است و تجاهر به ترک واجب یا انجام کار حرام، مانند کشف حجاب یا شرب خمر، جایز نیست. لا اکراه فی الدین مربوط به پذیرش اصل دین است نه پس از آنکه دین با روش مدنی و جمهوریت حاکم شد. مؤمن هم در حوزه مسایل فردی نیز، نمی‌تواند گزینشی عمل کند (در همه موارد اجبار نیست) در مورد حجاب، واژه اجبار، صحیح نیست. حجاب مشمول «الزام مدنی» است. در همه دنیا، الزامات مدنی وجود دارند.

شاید برخی گمان کنند که فقط «شرب خمر» در علن، تجاهر به فسق است. خیر. «تجاهر به ترک نماز» هم حرام است و حاکم می‌تواند با آن برخورد کند. تجاهر به ترک نماز یعنی فرد نماز نخواند و پیوسته اعلان کند که من نماز نمی‌خوانم و در بین دوستان و محیط‌های عمومی مسئله را نشر دهد. این هم حرام است و هم مؤمنان و هم حاکم می‌تواند بگوید نماز نمی‌خوانی، گناهش گردن خودت، اما تجاهر به فسق یک امر اجتماعی است و حاکم در برابر بازدارندگی آن مسئول است.

مسئولیت حاکم، لزوماً استفاده از قوه‌ی قهریه نیست. بر حاکم اسلامی واجب است که به امور تربیتی و فرهنگی اهتمام کافی ورزد و مسایل اسلامی را بطور گسترده تبیین کند و زمینه رشد افراد را از دوره کودکی فراهم کند. اینکار با قوه‌ی قهریه و بدون برنامه جامعه بلند مدت و آزادی چرخه نخبگانی، شدنی نیست. با محبت، آموزش، ترویج صحیح معارف، مطالعات عمیق فرهنگ‌شناختی و... آن شدنی است. البته استفاده از ضوابط رفتاری و اعمال قانون در حوزه اجتماعی احتمالاً همواره لازم باشد. در این چهل ساله آموزش و پرورش ما، شرم‌آور شده است. امروزه حکومت در تأمین مواجب معلمان درمانده شده است چه رسد به آموزش ایشان و استفاده از روش‌های مبتکرانه و هنری که عمدتا نیازمند صرف سرمایه و مطالعات عمیق علوم شناختی هم هست (چند نفر از خطبای کشور و رجال سیاسی با علوم شناختی آشنا هستند؟! وراجی سیاسی مهوع، بله اما علم و دانش، اندک و اندک است. سیاهه اولویت‌های غلط ما را به اینجا رسانده است (ترجیح کم‌سوادان بر باسوادها و عدم تعامل با شیوه‌های نوین جهانی در تغییر و حفظ فرهنگ و عدم استفاده از علوم کل‌نگر برای حل مسئله)

حکومت موظف است مسائل را نسبت‌سنجی کند. اگر خودش توفیق ترویج و تربیت نداشته و یا اعمال قانون، نتیجه معکوس می‌دهد یا اصلا نتیجه ندارد، باید از تساهل و تسامح تربیتی گسترده و مطالعه عمیق مسئله بهره ببرد. این در اصل وظیفه حاکم موثر نیست. گو اینکه اینکه صرفا روی فعالیت دشمن متمرکز شویم عین حماقت است.

اگر چه وظیفه حاکم این است که تجاهر به فسق را بازدارد اما اگر مردم اجازه اعمال آن را به او ندهند، این واجب بر او، منجز نمی‌شود. یعنی به نوعی حاکم، موظف نمی‌شود. در هر حال حاکم باید مطابق قوانین مصوب عمل کند نه کمتر و نه ورای آن. اما بر مؤمنان جمیعا واجب است نسبت به اقامه احکام الله، مطابق شرع و عرف، قیام کنند و در این مسئله هم، باید شیوه‌ی تربیتی در اولویت باشد و هم کوشش برای تصویب قوانین به نفع اقامه احکام الله.

در جهان یک نقشه کثیف فرهنگی وجود دارد و آن تهی کردن نسل‌ها از تفکر، انتقاد، مبارزه و غیرت و حمیت است. بهترین ابزار تهی کردن نسل‌ها، استفاده از جاذبه‌های زیبایشی زنانه و ترویج بی‌بندباری است که سالهاست تئوریره شده است. مؤسسات صهیونی و شاید در رأس آن، «بنیاد راک‌فلرها» در این حوزه بسیار فعالند. وقتی یک نسل دغدغه اصلی‌اش جذابیت‌های جنسی و ارضای فانتزی‌های جنسی شد، دیگر مانند موم در دست سرمایه‌داران سلطه‌گر قرار می‌گیرد. البته برای این کار باید وراجان و کم‌دانشان و فرسوده‌دانشان بر سریر سخن و فرهنگ بنشینند که عمدتاً نشسته‌اند(در ایران با این مشکل مواجهیم)

در اسلام، حجاب شرعی، واجب و تظاهرات جنسی در جامعه، حرام و اما روابط جنسی حلال، بسیار آسان است. حتی در دین ما فانتزی‌های جنسی تا جایی که به یک نوع خفت حیوانی منجر نشود می‌تواند ممدوح باشد. متأسفانه شیاطین رابطه جنسی آسان که از طریق نکاح منقطع و موقت هست را زشت جلوه داده‌اند. یک خانم چادری و بسیار محجب و با حیا، می‌تواند بهترین رابطه جنسی رمانتیک را طبق ضوابط شرعی و آسان داشته باشد. حجاب منافاتی با روابط آسان جنسی لذت‌بخش ندارد. گو اینکه حجاب کامل، مطلقا مانع اکثر فعالیت‌های اجتماعی بانوان نیست.
139 viewsTolooemehrGroup, edited  02:03
باز کردن / نظر دهید
2022-06-29 16:02:27 همین بازداشت هم جنبه قدسی دارد. همچنانکه نظارت دقیق بر ولی فقیه و در چهارچوب نگه‌داشتن او. قداست، مانند خون در عروق هستی جاری است. جایی کمتر، جایی بیشتر‌.

دلیل و منشأ اثباتی ولایت امر، چه در امور کوچک و چه حکومت، بداهت عقل و اجماع عقلاست. عقل می‌گوید باید از امام معصوم، تبعیت مطلقه داشت، عقل می‌گوید باید از مؤمن متخصص و متعهد و ثقه، بقدر تخصص و استواری تعهد و وثاقت در یک حوزه، تبعیت کرد: بقدر لیاقت و استقامت نامعصومانه. همچنین عقل می‌گوید که باید در رأس حکومت عده یا فردی باشد تا با نفوذش، معاهدات و اداره امور کشور از چهارچوب شرع مقدس خارج نشود. همین عقل هم حدود و اختیارات او را استنباط می‌کند. هیچکس مانند خداوند و امام معصوم ولایت مطلقه ندارد‌. اگر سخن از ولایت مطلقه است، یعنی ولی فقیه در زمانی که استثنائا قوانین در لحظه، مجال حل مسئله‌ای را فی‌الحال و الفور ندارد ولی فقیه اجازه دارد وارد عمل شود و گره را باز کند و اگر در کار او مختصر هوای نفس یا اختلال تشخیص و کم‌بضاعتی دیده شود، باید پاسخگو باشد و بسا بصورت اورژانسی و سریع عزل بشود.

حمید رجایی
بهار ۱۴۰۱

@tolooemehr
30 viewsTolooemehrGroup, edited  13:02
باز کردن / نظر دهید
2022-06-29 16:02:27 پاسخ
سلام بر شما. در مضمون فرمایش این دو بزرگوار، رحمت‌الله علیهما، تناقض و تضادی نیست‌. البته محتملا بین نظرات این دو عالم برجسته، تفاوت دیدگاه‌ باشد‌. همچنین این احتمال زیاد است که شنونده غیرمتخصص، گمان کند این دو بخش در تناقض هستند. اما این‌طور نیست. چرا که هر یک به جنبه‌ای می‌پردازند و دو حکم، بر یک جنبه‌ی موضوع وارد نشده است.

توضیح اینکه، مرحوم شهید بهشتی می‌فرمایند، تا رأی مردم نباشد، حکومت و لو حکومت ولی فقیه، تحمیلی می‌شود و «تحمیل» در اسلام مشروعیت ندارد. بدون رأی مردم، مشروعیت حاکمیت ولی فقیه منجز نمی‌شود (مشروعیت ذاتی دارد و اما حق تحمیل ندارد) حضرت استاد مصباح جهت دیگر را تقریر می‌فرمایند که از سوی دیگر، رأی مردم بخودی ‌خود، منبع مشروعیت نیست و تا شارع مقدس به نحوی پای آن را امضا نکند، مشروعیت ندارد (از نظر استاد تنفیذ ولی فقیه، امضای شرع است) اتفاقاً از پیش می‌توان تصدیق کرد که هر دو بزرگوار معتقدند که تحمیل در اسلام جایی ندارد و مشروعیت منبع می‌خواهد و آن امضای شارع است (ما به حقوق طبیعی، با تقریر انسان‌گروانه، اعتقاد نداریم) /اتمام بررسی دو دیدگاه/

لکن در اینجا چند نکته هم وجود دارد. انچه در مشروعیت مهم است، علم به امضا و رضایت شارع است، حال به هر ترتیب علم‌آور (ظن معتبر) اگر عده‌ای از مؤمنان کسی را با توجه به صلاحیت‌هایش برای انجام کاری بگمارند و شرح وظایف و اختیاراتی را مطابق قواعد شرع مقدس برای او تعیین نمایند، تصرفات آن فرد در آن امور، مشروع است و اذن ولی فقیه را نمی‌خواهد و لو آن مسؤولیت بسیار گسترده باشد‌. مثلاً یک عده مردم مؤمن (مثلاً ده میلیون نفر) بیایند و به کسی رأی دهند که حوزه وسیعی از محل زندگیشان را مطابق عقود و ایقاعات شرعی و با نظارت و تخصص خودش بسازد (شهرسازی، راه و جاده، تأسیسات، خرید و فروش و کسب درآمد برای اجرای طرح‌ها و...) و آن را اداره کند، این مسئله مشروع است و شارع مقدس چنین امری را امضا نموده است وقتی مؤمنان، می‌دانند او از شرع تخطی نمی‌کند. مهم این است که این وکالت و نیابت، باید ممضا و معقول باشد (عقلا، نظارت را هم شرط می‌دانند) در مورد حکومت هم اصل و جوهر مطلب همین است. با این تفاوت که ما علاوه بر نظارت مردمی، معتقدیم عملاً تا نظارت یک فقیه جامع‌الشرایط نباشد، آن تأییدیه شرعی محقق نمی‌شود. یعنی باید اجرای آن پیمان ایمانی به تضییع حقوق عامه ختم نشود. در همان مورد نیابت هم نوعی ولایت و امضای شرعی هست و آن اینکه مومنان را شارع بر اموالشان مسلط فرموده است و می‌توانند این حق تصرف را به غیر واگذارند. پس اصل، امضای شارع است. در امر حکومت و مدیریت، هر کس اصلح است باید انتخاب شود و همو می‌شود ولی امر. یک رئیس خوب برای یک بیمارستان، ولی امر آن بیمارستان است و باید امرش در بیمارستان، نافذ باشد (شرع هم امضا و تایید کرده است: و اولی‌الامر منکم) اما این نفوذ، چیزی نیست که چونان جنبه الهی داشته باشد که کارکنان مانند یک امام از او تبعیت کنند و هر روز در بیمارستان بگویند اوامر رئیس بیمارستان را اطاعت کنید. خیر. پزشکان دیگر اگر ببینند دارد تخطی می‌کند و لازم باشد، او را خفت کرده و از بیمارستان به بیرون پرت می‌کنند. در مورد حکومت هم همینطور است. هر کس ولایت امر و امور عامه و امور حاکمیتی را به عهده می‌گیرد (پس از احراز شرایط) مطابق حکم عقل و عقلا و با تأییدی که از حکم ارشادی اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم و مانند آن داریم، باید از او چنانکه امورات مردم اصلاح شود و نظم اجتماعی از هم نپاشد، تبعیت کرد (عقلا و شرعا) دقیقا مانند رئیس بیمارستان. پس او شرح وظایفی دارد و اختیاراتی و مؤمنان بحسب صلاحیت‌هایی که در او دیده‌اند امر (اداره یک حوزه یا قوای حاکمه) را به عهده‌اش گذاشته‌اند و اتفاقاً او باید علاوه بر خداوند به مردم نیز پاسخگو باشد. حکومت یک امر شرعی و عقلایی است.

‌ در اسلام دنیا و اخرت و امر آسمانی و امر زمینی درهم پیچیده هستند. یعنی وقتی یک مومنی به انتخاب مؤمنینی برای انجام اموری نایب می‌شود، مطابق معاهده باید به عهد خود وفا کنند و تصمیمات او را نافذ بدانند. همه عقلا چنین می‌کنند و این در اسلام جنبه آسمانی و زمینی دارد. جنبه آسمانی حکومت در اسلام با تحت نظارت داشتن شدید آن منافات ندارد و‌ نباید چنان قدسیتی برای آن درست کرد که نشود او را چنان که شایسته است زیر ذره‌بین برد و به باد انتقاد گرفت.

مصداق اعلی و اتم ولی امر، امام معصوم علیه‌السلام است که جنبه قدسی تام دارد. چون روح‌القدس او را حمایت می‌فرماید. فاصله امام معصوم و غیرمعصوم سال‌های نوری است. نمی‌شود او را با غیرمعصوم قیاس کرد. لکن همان مدیرعامل مؤمن که با صلاحیت انتخاب شده، بر امورات ولایت دارد، بدلیل عقل و بقدر خودش جنبه قدسی هم دارد. لکن هر روز ممکن است با تخطی او، او را کت‌بسته بازداشت و مکافات کنند.
24 viewsTolooemehrGroup, edited  13:02
باز کردن / نظر دهید
2022-06-29 15:18:56
طلوع مهر

#پرسش_و_پاسخ
پرسش محمد
جناب استاد رجایی، سلام بر شما این دو تکه از سخنرانی را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند و گویا مقصود کوبیدن [حضرت استاد] آقای مصباح است. نظر شما چیست؟ چرا بین این دو دیدگاه، این‌قدر تناقض هست؟
16 viewsTolooemehrGroup, edited  12:18
باز کردن / نظر دهید
2022-06-25 14:29:42 طلوع مهر

#پرسش_و_پاسخ

پرسش عطا
سلام حاج آقای رجایی. ارادتمندم. این روزها سرود سلام فرمانده در جای‌جای کشور در حال اجراست و واکنش‌های خوب و گاهی منفی را موجب شده. نظر شما به عنوان یک روحانی و متخصص رسانه و تبلیغ در مورد این سرود و واکنش‌ها چیه؟ تولید این اثر در کشورهای دیگه را چگونه می‌بینین؟ ممنونم.

پاسخ
سلام علیکم. سرود بسیار زیبا و اثرگذاریست. مضامین و طنین خوبی دارد و اجتماعات با شکوهی را موجب شده است. در زمانی که اجتماعات مبتذل و حلقوم‌های دجال و نجس، تلاش دارند جوانان و نوجوانان را جذب خود کند، این سرود دوباره نشان داد که می‌توان از عنصر هنر، استفاده‌های خوبی کرد. البته ما هنوز از عُشری از توانش رسانه‌ای هم استفاده نکرده‌ایم. سینما، تئاتر، کنسرت، شادپیمایی، جشن‌های ملی و مذهبی و ترانه‌های پرمغز، نماهنگ‌های گوناگون و... برغم کج‌کارکردهایی که دارند، می‌توانند بسیار خوب و هنرمندانه بکار آیند.

در نسخه‌های خارج از کشور نباید فرازهای «سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده» و مانند آن درج شود، وقتی واکنش دولت‌ها را برمی‌انگیزد. ما بنا نیست در دنیا قشون‌کشی کنیم یا روال حکومت‌های کشورهای دیگر را مثلاً با امامت ولی فقیه، این‌گونه بر هم زنیم و لو ظالم باشند. تا ملت‌ها با کار فکری و فرهنگی بیدار نشوند، تلاش انقلابی و عجولانه و برانگیختن‌های عاطفی کاری بسیار احمقانه و ناشیانه است.

مضامین سرود، غالباً ادبیات جنگ دارد. این ایراد دارد. اصلاً حاکم کردن ادبیات جنگ بر فضای تفکر و تعقل، نوعی سفاهت است‌. بله ما باید متکلمانه از ارزشهای قطعی و منصوص اسلام بجد دفاع کنیم و معارف اسلامی را مانند سرباز علم و تعقل، دفاع کنیم (اجزای رفتار انقلابی اگر با معارف منصوص منطبق است، خودبخود دفاع می‌شود و اگر منطبق نیست، باید اصلاح شود. ملاک اسلام است نه اجزا رفتارهای انقلابی و اگر از غیرمنصوصات است، مورد اجتهاد قرار می‌گیرد و استدلال متواضعانه می‌خواهد، مباحثه می‌خواهد نه سرباز مدافع) این فرایند، دفاع، نظامی نیست. سرباز امام زمان باید جنگ بداند اما باید در کنار این جهاد، تلاش علمی و فکری و تأسی به تفکر انتقادی و تعقل نیز درج می‌شد. امام زمان، بیشتر نیروی فکری و عالم می‌خواهد (البته جهاد به نوعی شامل همه رفتارهای دینی هم می‌شود)

نوجوانان کشور را باید با تعقل، تفکر انتقادی، دعوت به خلاقیت و توانش و آزادی انتخاب، به صحنه آورد. نوجوانی که با احساس بیاید، با احساس می‌رود. باید به دانش‌آموزان «تفکر انتقادی»، «تفکر جانبی» و قدرت انتخاب را آموخت و در کنار آن جنبه‌های احساس او را مشروب کرد. البته پرواضح است جماعتی بی‌سواد از این توصیه و تعبیر تفکر انتقادی، گمان کنند که شاید منظور این است که «ما به دانش‌آموزان یاد بدهیم از حکومت انتقاد کنند!» بعید هم نیست چنین افراد بی‌سوادی زیاد باشند چون در این چهل ساله آن‌قدر از مردم اطاعت خواسته‌اند که شاید نسل نداند تفکر انتقادی خوردنی است یا پوشیدنی! وقتی کم‌سوادان، بعضاً ارباب تریبون باشند و با مختصر سواد حوزوی تک‌تازی کنند همین می‌شود.

حفظ نظام، تنها یک راه دارد: افزایش توان تعقل نسل، آزادی چرخه نخبگانی و رسمیت دادن به تضارب و تکثر آرا و اصلاح‌های ساختاری کشور‌. بقیه گل و بلبل و نقش بر ایوان است.

تفکر انتقادی یعنی جوان یاد بگیرد چیزی را بدون دلیل نپذیرد. روی آن فکر کند و اشکالات یک فرایند و روند و سامانه و ساختار و حتی اشکالات کوچک (*bugs) را پیدا کند و هر حرفی را شنید خوب بررسی کند. این چیزی است که این نظام را حفظ و بیمه می‌کند. از نوجوان امروز اطاعت نخواهید، تفکر و اندیشه و تمرد از امور نامعقول را بخواهید.

استفاده از این سرود در جهت ایجاد گرد و غبار در فضای نخبگانی و عقلانیت‌ورزی ایمانی و شانتاژ علیه تبیین اشتباهات سیاسی داخلی، کاری کثیف است. این سرود خواهان تبعیت از امام معصوم علیه‌السلام است و هم او و هم نایب او اصولاً، امام عقل و امام نقد هستند. سرود و مداحی که بیاید وسط، از آن طرف سلبریتی و شومن می‌آید وسط. اما تعقل و استدلال و برهان که میدان‌دار باشد، جهل می‌گریزد. تعقل با اطاعت‌خواهی و منوتون و هجو مخالف جمع نمی‌شود. با احترام و خودهم‌سطح‌بینی و مباحثه جمع می‌شود.

بدخواهانی هستند که این سرود را هجو می‌کنند. این هجو هم معلول بدخواهی و سوء سریره اینان است و هم معلول بد عمل کردن ما که نمی‌گذاریم منتقد حرفش را راحت در رسانه‌های رسمی بزند و در مباحثات علمی، مبهوت شود. این انقلاب، بسیار پرتوان‌تر و مستحکم‌تر از این است که با تزویر دشمنان بیرون و ذهن حقیر برخی باصطلاح مدافعان داخلی، آسیب جدی ببیند.

حمید رجایی
بهار ۱۴۰۱


--------- پانویس

از واژه، معنای گرته‌برداشته اراده شده است:

Bug: an illness that is usually not serious and is caused by bacteria or a virus

@tolooemehr
625 viewsTolooemehrGroup, edited  11:29
باز کردن / نظر دهید
2022-06-25 12:48:48 هنوز پس از چهل سال، دانشگاهی و حوزوی ما زبان مشترک و هنر مصاحبت بلد نشده‌اند که هیچ، بین مردم کوچه و بازار و عالم دین هم سوء تفاهمات سهمگین رخ داده است و از همه بدتر اینکه عالم دین و قدرت سیاسی، عمده باعث این شرایط را، دشمن و فضای مجازی بداند! بله دشمن، تاثیر انبوه دارد: اما دشمن درون. بزرگترین دشمن ما، آندسته از ریش‌سفیدان حوزه و دانشگاه و اصحاب تدریس و سخنرانی‌اند که در کنار کار خود، جلسات و محافل مباحثه با یکدیگر را کناری نهاده‌اند... نمی‌دانند علم، ماهیت مباحثه‌ای و گفتگویی دارد و این علوم انبوه‌اند که فقط و فقط در محفل تضارب آرا، به تولید راه‌حل ختم می‌شوند. رهنمود سیاسی، نباید عرصه مباحثات متنوع و خالص علمی را بگیرد و عرصه را بر آن تنگ کند... باید به اصحاب قدرت گفت: لطفاً پایتان را از روی مجرای تنفس جامعه بردارید... مداح را که جای متفکر بنشانی، سلبریتی، بلای جانت می‌شود و نخبه‌ی منتقد مشفق، توان نجاتت را پیدا نمی‌کند و سرهنگان بمسند فرهنگ نشسته، مبهوت می‌شوند... استفاده از غبار زرد، نکبت رخ می‌شود.

عالم دین ما که با اساتید ادبیات و خبرگان ترجمه، آمد و شد و مباحثت و آشنایی نداشت، ترجمه‌ی قرآنی بیرون می‌دهد: پر از اغلاط!! آن یکی با ذهن کم‌بضاعت و دانش نیم‌بندش در تریبون‌های قدرت عربده‌کشی می‌کند و شرق و غرب را که هیچ، نخبگان متدین را هم ریز می‌گیرد و له می‌کند!! اگر چیزی با چهارچوب فکری و سیاسی و منافع منصب کم‌ارزش‌اش، ناساز افتد باید مراقب بود که خودش را از فرط فریاد، تلف نکند و باید یکی را گماشت تا او را از منصب تک‌گویی پر تلاطم، از پریز برق بکشد که دستکم خودش را هلاک نکند! تحت عنوان فلان گفتمان! ، کوفتمان راه می‌اندازد و نمی‌داند گفتمان‌ها اگر با اصول موضوعه‌ی بسیار حاکم شوند، لجن استبداد از آن می‌تراود. شاید نمی‌فهمد که نمی‌فهمد اگر هم بفهمد اجالتا خودش را به خری می‌زند و اخر سر هم می‌بینی دینش آخور سفره و بستر عشرت شکم و مادون آن است.

اگر کسی دین درست-درمانی داشته باشد، اهل آموختن می‌ماند. اگر کسی دین درست-درمان داشته باشد، مثل مرحوم مطهری، تشنه دانستن می‌شود و هنر گوش دادن، پیدا می‌کند و از صمیم دل، خواهان سعادت مردمان می‌شود و دست منتقدان را می‌بوسد و آنان را مغتنم می‌شمارد.

حمید رجایی
بهار ۱۴۰۱
@tolooemehr
97 viewsTolooemehrGroup, edited  09:48
باز کردن / نظر دهید
2022-06-25 12:48:48 طلوع مهر

#مقالات_رجا

#مطهری_چرا_مطهری_شد؟
#چرا_بسیاری_از_روحانیان_و_دانشگاهیان_نامطهری_هستند؟

تا بحال از خود پرسیده‌اید که چرا مرحوم مطهری، چشمه‌ای فوار و متفکری بزرگ و عالمی پویا و نواندیش بود؟ و پیرو آن، آیا از خود پرسیده‌اید که چرا امثال مرحوم مطهری این‌قدر کم‌یاب‌اند و چرا سواد اعظم حوزویان را از این دردانه‌ها، بسیار نیست؟

یک پاسخ این است که همیشه نخبگان فوار و اندیشمندان بزرگ، کم‌شمارند. این درست است. همه، قوای فکری بالفعل ندارند و همه توان و مجال فعلیت بخشیدن به «استعدادهای به‌ودیعه» را نمی‌یابند. این ماجرای کلی نخبگانی مجامع علمی است. اما در مورد حوزویان و دانشگاهیان ما، ماجرا دیگری هم در کار است و اتفاقاً، ماجرایی فرعی و علتی در حاشیه نیست. ماجرایی اصلیست. این ماجرا چیست؟

ماجرا این است که مرحوم مطهری، ویژگی مهمی داشت که خیلی‌ها بسهولت می‌توانند آن داشته باشند و ندارند! ویژگی‌ای که فعلیت بخشیدن به آن، هزینه چندانی نمی‌خواهد. آن ویژگی این بود که ایشان با تمام وجود «تشنه علم» بود. اگر کسی تشنه‌شناس باشد می‌فهمد که تشنه، بواقع بدنبال آب است و معطل شرایط نمی‌ماند.

ایشان بخاطر این عطش واقعی، هم روح خود را مراقبت می‌فرمود و به آب دیده و دستمال تهجد و گلاب عشق، آینه دل می‌شست، هم برای فهمیدن، راه می‌کوفت و در برابر اهل فن و دانش سر تعظیم فرو می‌آورد. ساعت‌ها وقت می‌گذاشت و مانند شاگردان از دانشگاهیان می‌پرسید. با دانشگاهیان و ارباب تخصص، متواضعانه می‌نشست و «گوش می‌داد» بله گوش می‌داد. مطهری شدن در گرو همین دو کلمه است: گوش می‌داد، می‌آموخت و به آموخته‌های متداول فقیر حوزوی بسنده نمی‌کرد. با فراگرفتن چند اصطلاح دانشگاهی هم خود را نمی‌باخت. چرا؟ چون عشق دانستن، او را پاکیزه کرده بود. عشق دانستن، به آدمی می‌آموزد به دانسته‌های خود اکتفا نکند و تلاش کند بیاموزد و بیاموزد. شوربختانه مرحوم شهید مطهری مجال فراگیری زبان انگلیسی یا آلمانی را نیافت و نتوانست انبوه کتاب‌های مهم و خواندنی متفکران جهان را بزبان اصلی بخواند یا با آنان یا شاگردان آنان نشست و برخاست کند‌‌. مرحوم مطهری، مثل بزرگان دیگر حوزه و دانشگاه، کتاب‌های نخوانده و علوم ندانسته بسیاری را گذاشت و از دنیا رفت و این اما، چندان وجه تمایز او نیست. وجه تمایز ایشان همان «هنر گوش دادن» و «عطش آموختن» او بود. عطشی که او را از پیشداوری، تکبر و خودبزرگ‌بینی وراجی سیاسی تریبونی و محو کسی شدن و متعصب حوزوی، بودن حفظ می‌کرد.

از همین‌جا رمز نامطهری ماندن بسیاری از ما حوزویان و دانشگاهیان را می‌توان فهمید: عالمانی که با چند سال درس خواندن، دیگر شاگردی و شنیدن از دیگر عالمان را فراموش می‌کنند! آیت الله و استاد می‌شوند و عادت می‌کنند همواره رهنمود بدهند و دست مردم را بگیرند و می‌گذارند این، در آذان ایشان وقر بوجود آورد. مریدان، دام و بلای جانشان می‌شوند و نه فقط مجال مطالعه و یادگرفتن و نو کردن دانش خود را نمی‌یابند، بلکه انگیزه آن را هم پیدا نمی‌کنند! آن‌قدر می‌دانند و آن‌قدر آیت‌الله و استادند که به تکرار مکررات می‌افتند و اگر اهل تعمق و مداقه باشند، سوزن در زمین مشعوفیات خودشان می‌زنند و یافتم یافتم‌شان هم چندان نمی‌ارزد! حاصل چه می‌شود؟ می‌شود وراجی‌های تریبونی، عربده‌کشی و تک‌سواری سیاسی، دیگر نفهم‌دانی جناحی، روافتادن مداحان پاچه‌خوار و فروافتادن نخبگان فکور، انعقاد بدخیم یک گفتمان سیاسی پر از اصول موضوعه‌ی خفه‌کننده بر کالبد علم و کشور، بزرگ شدن سفلگان و کوچک شدن نخبگان، استخوان‌های لای زخم‌ مانده

مثلاً شهرها می‌شود، زندان زندگی (آپارتمان‌های قاتل) اما شهری پر از معماران علیل و عالمان دین ملول، فتواها می‌شود یک سطری (دوچرخه‌سواری بانون حرام است) و زنانی که بقرار تطور زمان، اندک‌اندک همه جا، دوچرخه، سوار می‌شوند و بیش از یک میلیارد مسلمان هنر و عُرضه طراحی و تولید یک دوچرخه مناسب عفاف اجتماعی را ندارند! نه عالم تفطن دارد و نه طراحان صنعتی غیرت و حمیت. این‌قدر بی‌عرضه و گیج‌اند که تسبیح و رکعت‌شمار نمازشان را چین می‌سازد و اخرالامر هم مجبورند برای ممنوع کردن عروسک سکس (ابزار پیشرفته استمنا sexdoll) در مجلس‌ اسلامی‌شان مصوبه بگذرانند که خرید و فروشش ممنوع است و آخرش هم قاچاقچیان، آن را تا کنج منزل مسلمانان با خدمات پس از فروش عرضه کنند!! باور می‌کنید این قدر مسلمانان جهان، خفته و بی‌عرضه و گیج باشند؟! هستند، باور کنید.

داستان تلخی است که در جامعه ما پس از چهل سال، این «تعصب» است که جای «تفکر» را گرفته است و عالمان صاحب تریبون ما، هنر یادگرفتن و همنشینی‌های موسع و تواضع در برابر مخالف را ندارند. عالم دین، حال و حوصله ندارد اگر می‌خواهد بگوید فساد اقتصادی سیستمی نیست، برود چند مقاله بخواند یا یکی دو ساعت ناقابل از عمر بربادرفته‌اش را صرف پرسیدن کند!
93 viewsTolooemehrGroup, edited  09:48
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 15:08:15 شرایط ۱۴۰۰ سال پیش با اینک تفاوت کرده است. از جمله نظامات بین‌المللی که اجازه نمی‌دهد مثلاً مسلمانانی که در جنگ اسیر زن، می‌گیرند، بتوانند به آن‌ها متعرض شوند و ایشان را کنیز یا مملوک و برده خود بدانند. گاهی برخی از روحانی‌نماهای بی‌سواد این لاطائلات را به اسلام نسبت می‌هند و با ذوق و شوق درباره آن سخن می گویند. گاهی هم مزاح می‌کنند و می‌دانند که ماجرا چنین نیست.

حمید رجایی
بهار 1401
140 viewsTolooemehrGroup, 12:08
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 15:08:15 پاسخ
با سلام و درود بر شما. این شبهه ممکن است امروزه برای مؤمنان نیز پیش بیاید و باعث نگرانی و سردرگمی افرادی بشود که به حقوق مدنی انسان‌ها باور دارند (مانند همه ما) و بسا محتوای آیه را با حقوق انسانی و رفتار اخلاقی در تناقض ببینند. در اسلام به حقوق و کرامت زن و مرد توجه زیادی شده است و گاهی شبهاتی در فهم مستندات دینی مطرح می‌شود و دشمنان هم به آن دامن می‌زنند. برای حل مسئله و دفع شبهه به موارد زیر توجه بفرمایید.

اصولا حکمت ازدواج و نکاح چند چیز است. یکی تشکیل خانواده و ایجاد یک محیط سرشار از محبت و همدلی، فرزندآوری و فرزندپروری و همکاری برای کمال فردی و اجتماعی و دیگری «التذاذ جنسی محض.» یعنی دو نفر فقط برای آن که ساعتی یا مدتی بیشتر، از هم کامجویی کنند به هم محرم می‌شوند و پس از اتمام عقد از هم جدا می شوند. همان که به آن در ایران «صیغه» می‌گویند و شیاطین جن و انس آن را زشت جلوه داده‌اند تا زنا زیاد شود.

کامجویی و التذاذ جنسی یکی از نیازهای اساسی انسان‌هاست و زن و مرد همواره پس از «بلوغ جنسی» بشدت به آن محتاج هستند و شرایط تشکیل خانواده، همواره مقدور همه نیست. ضرورتی ندارد که زن و مرد در فشار و گرسنگی جنسی باشند و چون شرایط مهیا نیست، به خود آسیب بزنند. حتی یک ساعت فشار جنسی شدید برای هر یک از زنان و مردان، نامعقول است وقتی شرایط ازدواج موقت فرآهم است و حال انکه از طریق ازدواج موقت (منقطع) می‌توانند با هم ارتباط زناشویی داشته باشند. جامعه ایران، جامعه‌ای منحط و عقب افتاده است و به اسلام عمل نمی‌کند. از طرفی این همه فحشا و زنا در جامعه زیاد است!! اسلام می‌گوید زنا نکنید، نکاح کنید.

کامجویی جنسی حلال، چه در قالب ازدواج دائم و چه موقت، در اسلام کار پلشت و حیوانی نیست. یک رفتار عاشقانه و نوازش الهی انسانی بین دو مؤمن است. اتفاقاً اگر فهم و معرفت و خداشناسی عرفانی زن و مرد زیاد باشد، التذاذ جنسی بیشتری عایدشان می شود. زن و مرد مؤمن با این کار به یکدیگر تبرک می‌جویند و نه اینکه دست‌خورده و نامرغوب شوند. این افکار که در جامعه ماست، منحط است. باکره بودن زن هم، چندان فضیلت نیست.

در پاسخ به این پرسش که «آیا در اسلام، زن ابزار لذت مرد تلقی شده یا نه؟» باید گفت مطلقا چنین چیزی نیست. این درست است که زن و شوهر ابزار یکدیگر نیستند و اما برای هم، «جنبه ابزاری» هم دارند و این اشکال کرامتی و اخلاقی ندارد. زیبایی و آراستگی و زناشویی‌دانی ( To be expert in sex. Sexology) کمال و ابزار لذت و کامجویی است. پس زن و شوهر بله ابزار لذت و کمال هم، هم هستند و این ابزار بودن، معنای غلطی ندارد. لکن اینطور نیست که مرد محور باشد و زن ابزار! این چیزی است که به اسلام می چسبانند. زن و شوهر و همه انسانها، انسانند و نه ابزار و اما برای هم جنبه ابزاری هم دارند. سبب خیرند (یک معنای ابزار) در روایات زیادی مردی که در زناشویی فقط بفکر خودش است و لذت بردن همسرش را در نظر نمی‌گیرد «ملعون» خطاب شده است. چگونه می‌توان گفت که زن ابزار کامجویی مرد است!

اسلام مردمدار یا زن‌مدار نیست. کلمه «رجل» در قرآن در موارد زیادی به معنای انسان است و نه مرد. مرد، حقوقی دارد و زن، حقوقی و البته این حقوق، مطابق فطرت و خلقت زن و مرد تعریف شده.

همین جا مناسب است در مورد «کودک همسری» نیز مطلبی یادآور شویم و آن اینکه دختر را نمی‌توان تا زمانی که به بلوغ جنسی و فکری نرسیده به ازدواج کسی درآورد. حتی پس از بلوغ هم بدون رضایت خودش نمی‌توان چنین کرد. ازدواج دختر و پسر فقط با اذن خودشان است. در مورد دختر اذن ولی لازم است مگر اینکه دختر بتواند خودش را چنان مدیریت کند که عرف بگوید این خانم مستقل و توانمند است و مصالح خودش را تشخیص می دهد. در این مورد دختر می تواند رأسا اقدام کند.

آنچه در مورد «عقد نمودن نوزاد و طفل» در اسلام هست، «عقد ازدواجی» نیست. بلکه عقدی است جهت محرم شدن که در موارد خاص کارآیی دارد. مانند اینکه مردی به مادر طفل محرم بشود (که مانند مادر می شود) کودک همسری حرام و غیرجایز است.

در مورد حلال شدن زنانی که در اسلام اسیر جنگی می شوند، بدانید این حکم در زمان ما جاری نمی‌شود. اگر زن شوهردار کافری در جنگ اسیر شود، نمی‌توان به حکم اسارتش با او ازدواج کرد. بله اگر حاکم شرع اجازه دهد و آن زن خودش مایل باشد و عرف بین‌الملل این کار را تایید کند، می‌شود. که فعلا هیچکدام از این شرایط مهیا نیست. در صدر اسلام اصلاً شرایط این گونه بوده که زنان بی‌سرپرست و بی‌شوهر گاهی از بی‌بضاعتی در معرض تلف واقع می‌شدند. در جامعه عربستان زنان، ثروتی نداشتند (مگر بصورت نادر) وقتی زنی اسیر می‌شد یا بی‌شوهر، نه خانه داشت و نه درآمد. لذا خودش آرزو می‌کرد شوهری برایش پیدا شود و بسیار می‌شد که زنان را بخاطر رضای خدا به نکاح درمی‌آوردند تا سقفی داشته باشد و نفقه‌ای دریافت کند.
193 viewsTolooemehrGroup, 12:08
باز کردن / نظر دهید