Get Mystery Box with random crypto!

#مسئولیت_پذیری #داستانک مردی به دربار خان زند می‌رود و با نال | سالنامه های نارنج و ترنج

#مسئولیت_پذیری
#داستانک

مردی به دربار خان زند می‌رود و با ناله و فریاد می‌خواهد تا کریم‌خان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می‌شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می‌شنود و می‌پرسد ماجرا چیست؟
پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می‌دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می‌رسد و کریم‌خان از او می‌پرسد: چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می‌گوید: دزد همه اموالم را برده والان هیچ‌چیزی در بساط ندارم. خان می‌پرسد: وقتی اموالت به سرقت می‌رفت تو کجا بودی؟ مرد می‌گوید: من خوابیده بودم.
خان می‌گوید: خوب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد می‌گوید: من خوابیده بودم، چون فکر می‌کردم تو بیداری.
خان بزرگ زند لحظه‌ای سکوت می‌کند و سپس دستور می‌دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می‌گوید: این مرد راست می‌گوید ما باید بیدارباشیم.

@sabkezendegi_iranieslami